اوایل جنگ بود که ناگهان صدای ضد هوایی به گوش ما رسید. و ما چون تا آن روز با صدای ضد هوایی آشنایی نداشتیم، احساس کردیم که هر صدا به منزله انفجار یک بمب است. سراسیمه به اتاق امام رفتیم، ولی امام در ایوان مشغول نماز خواندن و عبادت کردن بودند. گویی اصلاً متوجه ورود ما به اتاق نشده اند. ما که هیجان زده و از طرفی نگران امام بودیم، با دیدن آن حالت امام، احساس آرامش کردیم.
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 274.
راوی: عاطفه اشراقی.