یادداشت

یک بار ندیدیم مهمانی بروند‏

امام کلاً برنامه زندگیشان وفق نمی داد با آقایانی که در زمان ایشان زندگی‏‎ ‎‏می کردند، یعنی احیاناً تمام آقایان در آن زمان مسجد می رفتند، پیشنماز بودند، محرم و‏‎ ‎‏صفر می رفتند، روضه خوانی می کردند، ماه رمضان می رفتند روضه خوانی بالاخره از این‏‎ ‎‏جور برنامه ها داشتند؛ اما امام این طور نبودند، فقط خودشان بودند و خودشان، تنها‏‎ ‎‏کاری هم که می کردند، مطالعه بود و اهمیّت این کار را در عمل به ما نشان می دادند. ما‏‎ ‎‏هیچ وقت ندیدیم که ایشان پیشنماز باشند، البته اگر وقت نماز کسی می رفت و پشت‏‎ ‎‏سر ایشان می ایستاد که می ایستاد، حالا چرا این جور نبود؟ برای اینکه بیشتر وقتشان را‏‎ ‎‏گذاشته بودند روی مطالعه. ‏‏یادم هست ما شاید ده پانزده سال تمام تابستانها که تعطیل می شدیم – به جهت‏‎ ‎‏آنکه کوچک بودیم و هوای قم هم گرم بود – برای اینکه گرما ما را اذیت نکند و در ضمن‏‎ ‎‏خودشان هم آسایشی داشته باشند برای کار و مطالعه – تمام تابستانها، ایام سه ماهه‏‎ ‎‏تعطیلی – ما را یا به «درکه» و یا به «محلات» و از این جور جاها می بردند. در این مدت‏‎ ‎‏یک بار نشد که ما ببینیم ایشان یک جا بروند میهمانی و یا یک روز بروند خیابان. در‏‎ ‎‏گاراژ به اصطلاح پیاده که می شدند و به منزلی وارد می شدند، صبح این طرف حیاط‏‎ ‎‏فرش می انداختند و مشغول کار بودند تا آفتاب می آمد جلویشان و دیگر موقعی‏‎ ‎‏می رسید که با آمدن آفتاب وقت وضو و نماز و ناهار و استراحت بود. عصر دوباره آن‏‎ ‎‏طرف حیاط باز همان فرش را می انداختند و مشغول کار بودند. و بدین گونه عملاً به ما‏‎ ‎‏نشان می دادند که تا چه حد باید کار و کوشش کنیم. 

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 332.

راوی: زهرا مصطفوی.



یک بار ندیدیم مهمانی بروند‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: