امام در جواب عقب نمی مانند یعنی شما چند شبانه روز بنشینید فکر کنید که یک کلامی را به ایشان بگویید که در جواب آن بمانند چنان بلدند رد کنند که انسان تعجّب می کند. و این به خاطر آن منطق خاصی است که دارند. مثلاً یک وقتی مرا به چین دعوت کرده بودند. روزی در محضرشان این خبر را همین طور ضمن صحبت گفتم می خواهم بروم چین؛ یعنی دعوت رسمی دارم از جمعیت زنان چین. ایشان هیچی نگفتند. فقط یک دفعه سرشان را بالا کردند و گفتند: «چین، می خواهی بروی؟» خندیدم و گفتم حالا تا ببینم. احساس کردم که می فرمایند نرو. ولی خوب، حرفی نزدند. دفعه بعد که رفتم خدمتشان به من گفتند: «پاشو بیا جلو من رفتم جلو» در گوش من گفتند: «چین نرو.» گفتم چشم. بعد گذشت تا بار دیگر که رفتم خدمتشان گفتم که چطور در گوش من گفتید؟ گفتند: «پس می خواهی به کف پایت بگویم!» گفتم نه، منظورم این بود که در خلوت می گفتید. گفتند: «خوب من تو را از جمع بیرون کشیدم، در خلوت بتو گفتم!»
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 365.
راوی: زهرا مصطفوی.