یادداشت

چین نرو!‏

امام در جواب عقب نمی مانند یعنی شما چند شبانه روز بنشینید فکر کنید که یک‏‎ ‎‏کلامی را به ایشان بگویید که در جواب آن بمانند چنان بلدند رد کنند که انسان تعجّب‏‎ ‎‏می کند. و این به خاطر آن منطق خاصی است که دارند. مثلاً یک وقتی مرا به چین‏‎ ‎‏دعوت کرده بودند. روزی در محضرشان این خبر را همین طور ضمن صحبت گفتم‏‎ ‎‏می خواهم بروم چین؛ یعنی دعوت رسمی دارم از جمعیت زنان چین. ایشان هیچی‏‎ ‎‏نگفتند. فقط یک دفعه سرشان را بالا کردند و گفتند: «چین، می خواهی بروی؟» خندیدم‏‎ ‎‏و گفتم حالا تا ببینم. احساس کردم که می فرمایند نرو. ولی خوب، حرفی نزدند. دفعه‏‎ ‎‏بعد که رفتم خدمتشان به من گفتند: «پاشو بیا جلو من رفتم جلو» در گوش من‏‎ ‎‏گفتند: «چین نرو.» گفتم چشم. بعد گذشت تا بار دیگر که رفتم خدمتشان گفتم که‏‎ ‎‏چطور در گوش من گفتید؟ گفتند: «پس می خواهی به کف پایت بگویم!» گفتم نه،‏‎ ‎‏منظورم این بود که در خلوت می گفتید. گفتند: «خوب من تو را از جمع بیرون کشیدم،‏‎ ‎‏در خلوت بتو گفتم!»

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 365.

راوی: زهرا مصطفوی.



چین نرو!‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: