اولین باری که خصوصی خدمت امام رسیدم در همان اتاق پنج دری منزل ایشان در قم بود. امام بالای اتاق نشسته بودند. من از در اتاق که وارد شدم، یک مرتبه پاهایم از حس افتاد و تقریباً در همان جا زانو زدم. شهید عراقی و آقای عباس توکلی مرا از دم در تا پیش امام کشاندند. حالت بهتی داشتم. یادم می آید امام دست به زانوهایم کشیدند. مرحوم عراقی از من پیش امام تعریف کرد. امام دستی به سرم کشیدند و من هم دست ایشان را بوسیدم. بعد دوباره زانوی آقا را بوسیدم که امام مانع شد. این اولین ملاقاتم با ایشان بود. امام دعا کردند. بعد از جنگ هم که به خدمت ایشان رسیدم، می خواستم ببینم امام دیدار اول را یادشان است یا نه. امام گفتند: من که شما را می شناسم. من از اول نهضت شما را می شناسم.
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 370.
راوی: محسن رفیق دوست.