زمانی که پیام برائت امام منتشر شد، من معتقد بودم که این پیغام تنها برای مردم ایران اسلامی نیست، بلکه باید تمامی مسلمانان جهان از محتوای آن اطلاع حاصل کرده و نسبت به تحقق آرمانهای مطرح شده در آن اهتمام ورزند. بنابراین تصمیم گرفتم این پیام را به چهار زبان عربی، انگلیسی، فرانسه و اردو ترجمه کرده و به چاپ برسانم که این کار در مراحل پایانی خود بود و شاید تا چند ماه دیگر نتیجه کار حاصل می آمد. اما نکته جالب توجه در روندی است که چاپ این کتاب طی کرده است. چرا که به دلیل برون مرزی بودن هدف، می بایست کتابی چاپ و منتشر شود که از جذابیّت ظاهری خاصی نیز برخوردار باشد، یعنی در تهیه آن از کاغذ مرغوب و تکنیکهای مختلف بهره گیری شود و در مجموع به عنوان اثری ارزنده، قابل ارایه از طریق سفارتخانه های جمهوری اسلامی باشد. پس از بررسی امکانات موجود در کشور به این نتیجه رسیدیم که تهیه اقلام مورد نظر در داخل مقدور نیست. برای گرفتن ارز مورد نیاز جهت تهیه کاغذ مرغوب و زینگ شخصاً با آقای میرحسین موسوی نخست وزیر صحبت کردم. ایشان گفتند که در حال حاضر تهیه چنین ارزی برای دولت کار مشکلی است. پس از اطلاع یافتن از مشکلات دولت، از انجام کار با ارز دولتی منصرف شدیم. وقتی جریان امر را به اطلاع حاج احمد آقا رساندم، ایشان گفتند که من خدمت امام عرض می کنم اگر آقا توافق داشتند از ارزهایی که به عناوین شرعی نزد ایشان است به قیمتی کمتر از بازارهای آزاد مقداری را در اختیار شما می گذاریم. پس از گذشتن چند روز که از حاج احمد آقا نتیجه را پرسیدم، گفت امام فرمودند: «من به هیچ وجه راضی نیستم که پیام من با دلارهایی که نزد من امانت است چاپ شود» به هر حال تصمیم نهایی یعنی چاپ کتاب با ارز آزاد گرفته شد. اما نتیجه ای که می خواهم بگیرم این است که، امام توجه خاصی نسبت به حفظ بیت المال داشتند و اینکه حالا یک نفر از اعضای دفترشان می خواهد منشور انقلاب را چاپ کند یا نکند برایشان اهمیت نداشت.
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 397.
راوی: حجه الاسلام آشتیانی.