امام اصلاً حاضر نبودند برای شهرت خود دیناری خرج کنند، کتابی به نام «الدماء الثلائه» داشتند، به ایشان عرض کردم اجازه بدهید آن را چاپ کنم، آقا نسخۀ منحصر به فرد خود را در اختیارم نهادند، عرض کردم مبلغ پنج هزار تومان برای چاپش بدهید. فرمودند: «نه، من از این پولها نداده و نمی دهم.» بعد از مراجعه به آیت الله پسندیده مبلغ پنج هزار تومان از ایشان قرض کردم و کتاب را به چاپ رساندم. بعد ساواک از چاپ کتاب مطلع شده و اکثر کتابها را ضبط کرد و من ناچار شدم با فروش وسایل زندگی، مبلغ مذکور را بپردازم، بعد از آزادی امام که کتابها برگردانده شد و بین طلاب توزیع شد همچنان از دادن وجه خودداری کرده فرمودند «لازم نبود چاپ کنید.»
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 400.
راوی: آیت الله مسعودی خمینی.