یک آقایی بود که با امام میانه خوبی نداشت و پشت سر امام خیلی بد می گفت. از قضا خواهر او فوت کرد. او دو برادر هم داشت که به امام ارادت داشتند. من و مرحوم آقای سعید اشراقی (عمومی مرحوم آقای شهاب الدین اشراقی داماد امام) خدمت امام رفتیم و عرض کردیم خواهر این آقا فوت کرده است برای خاطر برادرهایش هم که شده شما در مجلس فاتحه خواهرشان شرکت کنید. امام ناراحت شده و گفتند: «امیرالمومنین علی(ع) در یک شب هفتصد نفر یهودی را سر برید، من از آنها هستم (که مثل حضرت عمل می کنم) فلانی از من منفور باشد من درباره اش ساکت هستم اینکه به فاتحه نرفته ام سکوت من برای او مغتنم است چون اگر بخواهد از حد خود تجاوز کند من حکم صادر می کنم».
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد سه، صفحه 326.
راوی: حجه الاسلام صادقی تهرانی.