با حاج آقا (امام) هم که آن روزها صحبت می شد راجع به این مشروطه و مجلس و شاه و این حرفها که آیا نظرتان موافق است با این نظر حکومت مشروطۀ این شکلی؟ آیا این مبارزه را که ما می خواهیم بکنیم، می خواهیم همیشه همین ها پابرجا باشند؟ یا می خواهیم تغییری پیدا بشود؟ این مبارزه برای چی است؟ اگر این شاه بیاید رفراندمش را پس بگیرد، دیگر ما کاری نداریم؟ حاج آقا می فرمودند که بعضی چیزها هست که الآن نمی شود گفت، مثلاً می گفتند ما الآن نه می توانیم مشروطه را تایید کنیم و نه می توانیم تکذیبش کنیم. چرا، برای خاطر اینکه اگر ما مشروطه را بیاییم الآن تایید بکنیم گیر یک مشت مقدس احمق می افتیم، این مقدّسها بیچاره مان می کنند. اگر بیاییم الآن مشروطه را تکذیبش بکنیم گیر یک مشت روشنفکر می افتیم، ما را ضد آزادی می دانند، ضد دموکراسی می دانند، می گویند همان خلیفه بازی را می خواهند دربیاورند، همان دیکتاتوری خودشان را می خواهند به وجود بیاورند، از این حرفها می آیند می زنند. ما راجع به مشروطه و این قانون اساسی و این حرفها الآن صلاحمان نیست که هیچ حرف بزنیم، بگذارید خرده خرده به هر مناسبتی شد آدم حرفش را می زند و کارش را هم می کند. بعد هم یک مقدار راجع به مسائل که آیا این مبارزات این شکلی اصلاً می تواند نتیجه داشته باشد، در یک کشوری مثل کشور ما اصلاً می تواند یک حرکت سیاسی نتیجه مثبت بدهد یا ندهد؟ خوب، در جواب این سوال هم ایشان می گفتند که این بستگی به آگاهی مردم دارد، مردم الآن آگاه نیستند، باید مردم را آگاهشان کنیم.
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد چهار، صفحه 51.
راوی: ندارد.