یادداشت

انسانها را دریابید‏

یک روز برای ارعاب مردم در قم تیراندازی هوایی شده بود. یکی از دوستان امام گفت: نمی خواهد به منزل بروید. آنجا خطرناک است ممکن است تیر به شما اصابت کند امام و چند نفر دیگر در منزل مرحوم داماد (یکی از مدرسان نامدار قم) جمع شده بودند و به کسی هم اجازه نمی دادند که وارد شود، چون کارها خصوصی بود. بنده و آقای ربانی شیرازی و یک نفر دیگر رفتیم آنجا، اجازه دادند وارد شویم، دیدم امام از طریق تلفن با کاظم آباد صحبت می کنند. بعد که می خواستند اعلامیه بدهند قلم خواستند که تقدیم کردم شنیدم می گویند:‏ ‏‏«انسانها را دریابید»‏ ‏‏بعد یک اعلامیه پر حرارت و انقلابی نوشتند و دادند به یکنفر از بازاریهای قم که چاپ کند. امام حس کردند آن آقا مقداری ترسیده است یکباره به او نهیب زدند و گفتند: بدهید به طلبه ها. طلبه ها که چیزی ندارند. آنها به نفع شما مردم کار می کنند. شما یک اعلامیه می خواهید چاپ کنید، از مالتان می ترسید؟‏ ‏‏آن آقای بازاری هم گفت: آقا چشم چشم.

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد چهار، صفحه 57.

راوی: آیت الله خزعلی.



انسانها را دریابید‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: