یادداشت

از من خیلی واهمه داشتند‏

دوازدهم محرم 1342 یعنی پانزدهم خرداد آمدند سراغ امام در محلۀ یخچال قاضی و ایشان را بازداشت کردند. حاج آقا مصطفی می گفت: «من به سوی پشت بام دویدم. نفهمیدم که پله ها را چگونه بالا رفتم و به پشت بام رسیدم، ناگهان متوجه شدم که امام را از خانه بیرون آوردند و سوار یک فولکس واگن کردند» سپس از همان کوچه پس کوچه های یخچال‏‎ ‎‏قاضی بردند جلوی بیمارستان فاطمی. از آنجا ایشان را سوار استیشن کرده و بسوی تهران حرکت دادند. در آن زمان این چاه نفت قم در‏‎ ‎‏حال فوران بود. ‏‏‏امام خودشان‏‎ ‎‏در این باره می فرمودند:‏ ‏‏وقتی که من رسیدم به این چاه نفت، گفتم که تمام بدبخیتهای ملت ایران زیر سر این نفت است. به خاطر این نفت است که باید قم خراب بشود حوزه علمیه باید از بین برود و علمای اسلام باید بازداشت بشوند. ساعت پنج غروب ایشان در باشگاه افسران تهران بودند. بعد از مغرب امام را به سلطنت آباد منتقل کردند و بعد از مدتی ایشان را به عشرت آباد - پادگان ولی عصر(ع) فعلی - بردند امام می فرمودند:‏‏‏وقتی می خواستم وضو بگیرم برای نماز، مسافت زیادی از آن محل مرا می بردند در جایی دور از پادگان. من آنجا وضو می گرفتم و برمی گشتم و از من خیلی واهمه داشتند و مقید بودند سربازان، افسران و درجه داران مرا مشاهده نکنند. 

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد چهار، صفحه 97.

راوی: آیت الله خلخالی.



از من خیلی واهمه داشتند‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: