یکی از رفقایی که ما در مجلس داشتیم به ما اطلاع داد که یک لایحه ای دولت می خواهد بیاورد در مجلس و مصونیت بدهد به 1700 مستشار آمریکایی که بعداً به همین نام لایحۀ کاپیتولاسیون مشهور شد. این مساله با امام مطرح شد، آقا اینجوری قبول نکردند، گفتند تا مدرک نباشد ما نمی توانیم روی آن حرفی بزنیم، شما [اگر] بتوانید مدرکش را تهیه بکنید. تا این شد که به صورت لایحه آمد در مجلس و عده ای مخالفت کردند با لایحه، ما فرستادیم صورت جلسه ای که در مجلس بود از روی آن صورت جلسه به حساب فتوکپی کردند. عین صورت جلسه را خارج کردیم هم از مجلس شورا و هم از مجلس سنا. جفت این صورت جلسه را در اختیار آقا گذاشتیم. که آقا دو کار انجام دادند، یکی آن اعلامیۀ کاپیتولاسیون را دادند و یکی هم گذاشتند روز چهارم آبان که به حساب، شاه جلوس داشت آن سخنرانی ضد کاپیتولاسیون را علیه شاه کرد. روز چهارم آبان که شاه در کاخ گلستان مشغول دیدن بعضی از افراد بوده که به دیدن او رفته بودند، آنهایی که آنجا بوده اند یکوقت متوجه شده اند شاه می رود بعد از یک مدت کوتاهی برمی گردد، خیلی عصبانی بوده، انگار نوار حاج آقا را همانجا برایش گذاشته اند که همانجا دستور بازداشت ایشان را صادر می کند. دو روز یا سه روز از چهارم آبان می گذرد. تقریباً شب نهم آبان آقا را می گیرند که روز نهم آبان ما متوجه شدیم که ایشان را گرفته اند.
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد چهار، صفحه 112.
راوی: ندارد.