من بارها وقتی که در خدمت امام در پاریس بودم و بعضی دانشجویان بارها می آمدند و می گفتند ما الآن دانشجوییم در آمریکا، در اروپا، فعلاً درس می خوانیم، چه بکنیم؟ الآن رها کنیم برویم ایران و مشغول تبلیغات بشویم یا اینکه زودتر درسمان را تمام کنیم و درس که تمام شد برگردیم ایران خدمت کنیم. امام به اینها می گفتند: الآن زلزله آمده در مملکت شما، اگر زلزله بیاید شما چه می کنید؟ می نشینید و می گوئید بگذارید این پنج صفحه کتاب را تمام کنم، بعد بلند شوم کمک کنم، خودم را از زیر این دیوار که دارد خراب می شود خلاص کنم. امام می گفت من یک طلبه ام، ولی الآن درس و بحثم را کنار گذاشته ام، اعلامیه می نویسم و حرکتهای سیاسی را رهبری می کنم.
منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد چهار، صفحه 122.
راوی: دکتر عبد الکریم سروش.