وقتی امام وارد نجف شدند، از یک طرف با استقبال روحانیون متعهد و وارسته رو به رو بودند و از طرف دیگر با کارشکنیها و منفی بافیهای آخوندهای متحجر وابسته. نتیجه این دو وابستگی فاجعهٔٔ جبران ناپذیری بود که رخ داد و بین امام و مردم نجف فاصله ای به وجود آورد که مانع از نفوذ ایشان در بین مردم شد. امام نتوانستند رسالت خودشان را در عراق دنبال کنند، و باعث رشد و آگاهی و حرکت مردم شوند. بر اثر همین ضایعه حزب بعث عراق توانست به مردم مسلط شود و زمینه اختناق را در آنجا بوجود آورد. اگر امام را در نجف مهجور نساخته بودند، می توانستند از ملت عراق قهرمانانی بسازند که هرگز بر آنان هم نمی توانست حکومتش را ادامه دهد و جوّ اختناق را بر عراق حاکم کند. اما متاسفانه جوسازیها و شایعه پراکنی ها علیه امام به حدی بود که مردم یا بطور کلی ایشان را نمی شناختند و یا نسبت به ایشان دیدی کاملاً منفی داشتند و حتی امام را وابسته به کمونیستها می دانستند. روزی یکی از بازاریان نجف به یک روحانی که پشت سر امام نماز می خواند، گفته بود، شما چگونه پشت سر ایشان نماز می خوانی؟ مگر ایشان کسی نیست که حوزهٔ علمیه قم را بهم زد و به مسکو رفت و حالا از آنجا او را به نجف فرستاده اند تا اینجا را نیز بهم بزند؟
منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد چهار، صفحه 186.
راوی: حجه الاسلام روحانی.