یادداشت

من با این آقا چه بکنم؟‏

پس از طرح رفراندوم به اصطلاح انقلاب سفید شش ماده ای توسط شاه، امام جلسه ای تشکیل دادند. جلسه هم شاید در منزل یکی از آقایان بود. صحبت هایشان را که کردند، بعد مرا خواستند. من رفتم و یک مقداری هم در جلسه شان بودم. امام صحبتشان این بود که صلاح نیست، به این آقایان بگوئید که صحبت از مالکیت نکنند و اصلاً اسمش را نیاورند. قدرت ما از بین می رود. تمام کارگرها و دهقانان را شاه علیه روحانیت می شوراند. اصلاً صحبت مواد انقلاب سفید را نکنند. تمام اعلامیه ها و سخنرانی ها بر این محور باشد که شاه حق رفراندوم ندارد. رفراندوم با قانون اساسی مخالف است. شاه فقط یک چیز تشریفاتی است و شاه حق اینکه قانون بیاورد و به نظر مردم برساند اصلاً در صلاحیت او نیست. ما باید قدرت شاه را بشکنیم و با شاه طرف بشویم از نظر اینکه شاه چنین حقی ندارد. نه از باب اینکه حق گرفتن اراضی از مالکین را ندارد. این مسائل را مسکوت بگذارید. این خط مشی امام بود. آخر شب که از آن منزل بیرون آمدیم من به اتفاق امام به منزل ایشان می رفتم. در راه فرمودند: من می ترسم، این آقایان اهل مبارزه نیستند. شریعتمدار می گوید، آقا ما اگر یک قدری تند برویم پاسبان می گذارند در خانهٔ ما. من با این آقا چه بکنم؟ این می گوید اگر پاسبان بگذارند آبروی ما ریخته می شود و توهین به ماست. خوب قدم اول را می آیند و حتی یک اعلامیه هم می دهند اما وسط راه مرا یکدفعه تنها می گذارند. اگر اعتراض بکنم می گویند من مجتهد هستم و تکلیف شرعی من این است! خوب من هم نمی توانم به یک آدمی که می گوید من تکلیف شرعی ام این است بگویم تو اشتباه می کنی. من می دانم که اینها مرد این میدان نیستند. 

منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد چهار، صفحه 194.

راوی: آیت الله شهید محلاتی.



من با این آقا چه بکنم؟‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: