یادداشت

نه، من می روم‏

امام در ایام تحصیلشان به طوری مجذوب مرحوم حاج میرزا محمدعلی شاه آبادی (عموی بنده) شده بودند که دیگر درس عرفان ایشان را ترک نمی کردند. با اینکه خیلیها شاگرد ایشان بودند و می رفتند و می آمدند و درس را ترک می کردند و حضورشان در درس به طور مستمر و دائم نبود، اما امام دائم شرکت می کردند و به طوری مجذوب ایشان شده بودند که خودشان را جزء اهل بیت ایشان می دانستند. به طوری که اگر مثلاً مرحوم عموی بنده می گفتند: مهدی برو یک عدد نان بگیر و بیاور، ایشان (امام)  ‏می گفتند: «نه، من می روم»، و برمی خاستند و می رفتند نان را می گرفتند و می آوردند. اینطور با مرحوم عموی من صمیمی شده بودند. 

منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد پنج، صفحه 7.

راوی: حجه الاسلام شاه آبادی.



نه، من می روم‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: