یک روز تابستان در خیابان پامنار تهران در منزل آقای کاشانی بودم، آقای کاشانی می گفت: قدر این سیّد را بدانید که این سیّد شما را نجات می دهد. بی سوادها قدر این سیّد را بدانید! ما هم که در آن موقع جوان و پرجنب و جوش بودیم، با فداییان اسلام رابطه داشتیم؛ اما امام تظاهر به ارتباط نمی کردند.
منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد پنج، صفحه 9.
راوی: آیت الله صادق خلخالی.