یادداشت

از بزرگواری آقای شاهرودی بگو‏

در نجف، امام اجازه نمی دادند قدر و منزلت یکی از بزرگان دین توسط دیگران مورد بی احترامی قرار بگیرد. به امام خبر داده بودند که عمّال حزب بعث حضرت آیت الله العظمی شاهرودی را به بغداد احضار کرده اند تا ایشان را به اصطلاح محاکمه کنند. آن بی انصافها می خواستند آن پیرمرد محترم نود ساله را ناراحت کنند. وقتی امام از موضوع اطلاع پیدا کردند به من فرمودند: «به منزل آقای شاهرودی برو و موضوع را از آقازادۀ بزرگ ایشان سوال کن.» من رفتم و از آقازادۀ ایشان سوال کردم معلوم شد موضوع صحت دارد. بعثیون به مقام و منزلت علما توجه نداشتند. این امام بودند که توی دهنشان می زدند و اجازۀ جسارتی به آنها نمی دادند. به هر حال، امام به من فرمودند: «به کربلا برو و به استاندار از بزرگواری آیت الله شاهرودی بگو و یادآوری کن که شما قدر و منزلت ایشان را درک نمی کنید». امام اینطور پایه های استوار اسلام را حفظ می کردند. این در حالی بود که از طرف آیت الله شاهرودی حرفی به امام نزده بودند. خود امام تا شنیدند اقدام فرمودند. با اینکه به حسب قانون، امام در آنجا تبعید بودند، مع الوصف وقتی که من شبانه تلفن زدم و بعد به منزل استاندار کربلا رفتم و جریان را به او گفتم، گفت: به چشم! و بالاخره قضیه در یکی ـ دو شب حل شد. بعدها هم امام هرگز این موضوع را مطرح نفرمودند که دیگران تصور کنند ایشان مایل هستند دیگران از کارشان با خبر باشند. 

منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد پنج، صفحه 40.

راوی: حجه الاسلام قرهی.



از بزرگواری آقای شاهرودی بگو‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: