همیشه حمله کردند سخت تر از دفاع کردن است. اگر نیروی بخواهد حمله کند، بر اساس روش های نظامی، توان آن باید سه برابر نیرویی باشد که مورد حمله قرار می گیرد. ما باید سه برابر نیروهای عراقی توان و نیرو می داشتیم تا میتوانستیم حمله کنیم و خرمشهر خودمان را از دست آنها نجات دهیم. آن موقع نیروی ما اصلاً قابل مقایسه با آنها نبود؛ یک برابر، نیم برابر و یک سوم برابر هم نبود. در این شرایط، امام گفتند: خرمشهر باید آزاد شود. این به نظر من حقیقت عجیبی را در خودش دارد که باید روی آن فکر و تدقیق و مطالعه کرد؛ با گفتن و تشریح زبانی هم به دست نمیآید. چقدر اعتماد به نفس، توکل، عزم راسخ و جد در تصمیم و امید و روشن بینی به نیروهای پنهانی که ما آنها را کشف نکردیم، باید در آن دل بزرگ و نورانی به نور الهی و نور ایمان حقیقی متمرکز باشد، تا ان طور قرص و محکم بگویند خرمشهر باید آزاد شود؟! امام نمی گفتند که حرفشان تحقق پیدا نکند. انسان حرفی را که بداند زمین میافتد، به زبان نمیآورد؛ آن هم به این قرصی. میگفتند و میدانستند این حرف زمین نخواهد افتاد و زمین نیفتاد و تحقق پیدا کرد و خرمشهر آزاد شد.
منبع: عبد صالح خدا (برش هایی از زندگی و سیره مبارزاتی امام خمینی در بیانات آیت الله خامنه ای)، صفحه 143.
راوی: سید علی خامنه ای.