شنبه چهارم خرداد، اول محرم بود. مجالس سوگواری این ماه از جمعه شب در خانه آیت الله خمینی شروع شده بود. این مراسم از هفت صبح آغاز میشد و اتاقها، حیاط و کوچه منتهی به خانه لبریز از جمعیت می گشت. همان روز/ جمعه، حدود یکصد نفر از همشهری های آقا از خمین به قم آمده، به دیدارش رفته بودند. گفته بودند اهالی شهر پشتیبان تو هستند. آقای خمینی بنابر رسم سالهای گذشته، هر شب از ماه محرم را به یکی از مکان های سوگواری، تکیه ای، خانه ای، مسجدی، می رفت و در کنار مردم آن محله عزاداری میکرد. آن سال استقبال مردم از او، چهره شبهای ماه محرم را در قم زیر و رو کرد. برایش چراغ زنبوری روشن میکردند، بر سر راهش قربانی میکشتند، دور و برش را میگرفتند، بوسه بارانش میکردند؛ و او برخلاف آنچه که در عمق وجودش سیلان داشت، در حال تن دادن به مقتضیات جهان کثرت بود. «کسی که در گذشته از این قبیل کارها و تجلیل ها بی زار بود، [حالا] دیگر حرفی نمی زد.»
منبع: الف لام خمینی (زندگی نامه امام روح الله خمینی)، هدایت الله بهبودی، صفحه 304.
راوی:خاطرات 15 خرداد_قم، دفتر اول، ص 65.