هنگام ملاقات _ با شخصیت های گوناگون دولت بعثی _ با آنکه امام تا حد زیادی صحبت آنان را که بیشتر فصیح صحبت می کردند، متوجه می شد، مترجم سخنان آنان را ترجمه می کرد؛ مترجم معمولاً شیخ علی پاکستانی بود؛ ایشان هم با مسئولان رژیم بعثی مرتبط بود و هم سعی می کرد با بیت امام مانوس باشد. در حالی که آنان صحبت میکردند؛ امام ساکت بود و همین که ساعت سه می شد، امام بر می خواستند و خارج می شدند و هر بار آنان دست خالی و احیاناً با عصبانیت و حقارت از خانه امام باز می گشتند. البته، باید توجه کرد که در آن زمان، مخصوصاً در عراق، مسئولان عالی رتبه به اصطلاح خیلی ترسناک و با هیبت بودند و بسیاری از افراد و حتی برخی از علما در برابر آنان خود را می باختند و اطرافیان نیز به هنگام ورود و خروج آنان احترام بیش از حد و چاپلوسانه ای ابراز می کردند؛ در حالی که در بیت امام (ره) به تبعیت از ایشان هیچ کس آنان را تحویل نمیگرفت.
منبع: در سایه آفتاب « یادها و یادداشت هایی از زندگی امام خمینی (ره) »، صفحه 117.
راوی: محمد حسن رحیمیان.