یادداشت

قلب امام آشنا با قرآن بود

امام که آمده بودند ایران _سال ۵۷ _خوب ما اول یک نظر امام را دیدیم، روزی که ایشان وارد شدند امام را آن جا زیارت کردیم بعد هم شب که آمدند مدرسه رفاه یک نظر دیدیم، نزدیکه هم نرفتم که مبادا مزاحمشان بشویم که همه دورشان را گرفته بودند، می بوسیدند، من گفتم، من یک نفر حداقل اذیت نکنم امام را، نرفتم، [گفتم]  بعد می‌رویم خدمت امام. فردا شبش بود ظاهرا،  یا یکی دو شب بود که آن مدرسه علوی بودند، فرستادند ما را خواستند، بنده و بقیه برادرانی که عضو شورای انقلاب بودیم ماها را خواستند.  من وارد اتاق شدم، سر شب شب بود دیدم امام نشستند پشت قرآن دارند قرآن می خوانند. حالا کی است؟ دو سه روز بعد از ورود امام، آن روزهایی که شماها لابد یادتان هست در خیابان ایران و آن محوطه ی اطراف چه خبر بود از جمعیت و ولوله ی جمعیت. امام مراجعات به او شده، آمده‌اند، رفته‌اند. حالا غیر از این که مردم آمده‌اند مراجعه کردند، افراد خصوصی، سیاستمداران، روحانیون، _ نمیدانم_ دوستان‌قدیمی، افراد متفرقه آمدند خدمت امام، یکی پیشنهاد کرده، یکی پرسیده، یکی چیزی گفته، مرتب مشغول بود امام. سرشب ایشان در این همه غوغا که حالا بعدش هم باز یک عده ای بخواهند ملاقات کنند، یک عده ای کار دارند، تا آخر شب باز امام کار داشت، در همه ی این غوغاها بعد از نماز مغرب و عشا ایشان نشسته بودند در یک اتاق تنها انگار که در این دنیا هیچ خبری نیست قرآن را باز کرده بودند، مشغول قرآن خواندن بودند. یعنی امام یک روز هم قرآن خواندن یادشان نمی رفت؛ مرتب قرآن می خواند. ببینید این دل با قرآن آشناست که این جوری است.

منبع: مدح خورشید؛ گزیده ای از خاطرات آیت الله سید علی خامنه ای درباره شخصیت حضرت امام خمینی (ره)؛ صفحه ۲۶؛

(درس تفسیر قرآن کریم 1360/11/09)



قلب امام آشنا با قرآن بود؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: