یادداشت

به هر کسی اجازه اجتهاد نمی دادند

یک روز در بحبوحه ی کار، خدمت امام بودم. آقایی آمد در خانه را زد. من با حضرت امام تنها بودم. در خانه را باز کردم. آن آقا نامه ای داد و منتظر جواب من ایستاد. نامه را خدمت امام دادم. ایشان نامه را خواندند و فرمودند: «برو دم در و به این آقا بگو، اگر به کسی بخواهم اجازه ی اجتهاد بدهم، باید ده سال با او مراوده علمی داشته باشم و بعد از آن هم معلوم نیست که اجازه اجتهاد بدهم یا نه!» نامه را دادند به من، من در رفتن و گفتن پیام مجامله کردم؛ چون فکر می کردم آن آقا را با چنین پاسخی نرنجانم. ایشان خودشان برخاستند رفتند دم در! نامه از آیت الله بهبهانی بود! بهبهانی بزرگ! در تهران؛ آن روز ایشان نامه ای نوشته بود و خواسته بود از امام برای یک آقایی اجازه ی اجتهاد بگیرد! امام رفتند دم در و گفتند: «به آقای بهبهانی سلام برسانید و بگویید، من اگر بخواهم به کسی اجازه اجتهاد بدهم، باید ده سال با او مراوده ی علمی داشته باشم! آن هم معلوم نیست!»

منبع: زمانی برای خدا (نگاهی به سبک زندگی امام خمینی (ره) به روایت خاطره)؛ به قلم غلامرضا شریعتی مهر، صفحه ۷۰.

راوی: آرشیو مولف، به نقل از حجت الاسلام والمسلمین اکبر مسعودی خمینی.



به هر کسی اجازه اجتهاد نمی دادند؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: