طاق ابروی تو محرابِ دل و جان من است
قامت سرو قدان را به پشیزی نخرد
همه جا منزل عشق است، که یارم همه جاست
هیچ دستی نشود جز بر خوان تو دراز
رهرو عشقم و از خرقه و مسند بیزار
بتو دل بستم و غیر تو کسی نیست مرا
از آن می ده جانم را، ز قید خود رها سازد
بی نصیب آنکه در این جَمع چو من عاقِل بود
عالِم که به اخلاص نیاراسته خود را
شعر صفحه 9