رفتار حسنه
ناهار خورشت دارید؟
چرا داد می کشید؟
خیلی گذشت داشتند
نمی گویند حرف نزنید
خودشان از اتاق بیرون می روند
نگاهشان پر محبت بود
به ما نصیحت می کردند
ما را به گذشت دعوت می کردند
همیشه لبخند می زدند
بدون آنکه بگویند به آشپزخانه می رفتند
همیشه تبسّم می کردند
بسیار صمیمی بودند
پیامبرگونه رفتار می کردند
به همه یک اندازه محبت می کردند
همه را دوست دارند
مواظب باش روی گُل نروی
متوجه این مساله نیستید
تذّکر زبانی نمی دادند
بچه باید همین طور باشد
زیّ طلبگی را حفظ کن
خواب را بر بچه تلخ نکن
امام ما را آزاد می گذاشتند
دو سه روز خودمان را نشان نمی دادیم
بگویید این کارگر بخرد
زدند روی دست من
اگر می توانی بمان
عینکشان را زمین می گذاشتند و برمی خاستند
دوای مرا بده
کارهای شخصی شان را خودشان می کردند
کمک از بهشت آمده است
برای ما چای می ریختند
خودشان وسایل چای را می شستند
به کسی دستور نمی دادند
خودشان برمی خاستند
پس از نماز صبح ظرفها را می شست
شما خیلی زحمت می کشید
برای همه چای می ریختند
پس خود شما چی؟
آمدم کمکتان کنم
همیشه صادق بودند
همسرم باید همفکر من باشد
شما بروید پیش مهمانها
به خانم یادآوری می کردند
علم برایتان حجاب نشود
کارهای شخصی به عهده خانم است
بروید مادرتان تنها نباشد
من کسی را نمی خواهم
شما نشسته اید و خانم کار می کنند؟
خانم را بدرقه می کردند
چرا اوقاتتان تلخ است؟
سراغ می گرفتند
بیا دعا بخوانم
سراغ مرا می گرفتند
برای شما دعا می کنم
روی برادران، روانداز انداختند
مگر لباس گرم ندارید؟
دوستانه به کارگرها تذکر می دادند
اگر می خواهید، شام بیاورید
با خانم همراهی کن
بین شما و کارگر فرقی نیست
سحری چیز خوب می خوری؟
برایت دکتر آورده اند؟
مادر چطوری، خوب شدی؟
بتول خانم، حالت چطور است؟
شما او را ملاحظه کن
از این خرمالوها به باغبان می دادید
عبایی به من هدیه دادند
این انگشتری را برای او نگه دار
مرتب، احوال می پرسند
چرا اینقدر دیر کردی؟
این خجالت ندارد
به ربابه بگو فوراً بیاید
ببخشید شما را زحمت دادم
عطری هم به داماد دادند
نام این درخت چیست؟
این میز را بخور!
تا همۀ طلبه ها نروند نمی آیم
بدون اینکه بگویند برمی خاستند
سه طبقه را پایین می رفتند
بیا اینها را ضبط کن
چه نسبتی با امام دارید؟
ثواب این کار را کمتر نمی دانم
به دیدن من آمدند
ایشان رفیق خاص من است
مقید بودند با دست گوشه عبا را بگیرند
در تمیزی ضرب المثل بودند
هر وقت بلند می شدند خود را در آینه می دیدند
برای نظافت هفته را دو قسمت می کردند
محاسنشان را بدقت شانه می زدند
مبادا استکان کثیف باشد
لباس ملاقاتشان جدا بود
لباسها را مرتب تا می کردند
باید زیرپوش و پیژامه حتماً اطو شود
همیشه لباس سفید می پوشیدند
به گربه کاری نداشته باشید
چند اشکال در وضوی شما هست
نگاه می کردند
حتی به بچه ها سلام می کردند
سعی می کردند زودتر سلام کنند
حتی یکبار نتوانستم
غافلگیر می شدیم
به من مجال سلام ندادند
احساس کردم کسی سلام کرد
اهل منزل هم کمتر می توانستند
قبل از اراده من سلام می کردند
دو سطل آب روی من ریختند
اینجا نشسته ایم تا سور بدهید!
تبسم زیبایی بر لب داشتند
با خوشرویی ما را می پذیرفتند
حتی یکبار نگفتند
این هم برای ننه ات!
خوبی که داشت، اشکال کرده بودید
مولانا! به حرف توجه کن
خودستایی مرد از خود قبیح است
اسوه ی اخلاق اسلامی بودند