پرهیز از اسراف
این که کفران نعمت نیست
حلال کن
بگو دیگر نیاورد
کوپن مرغ نداریم
خرج این روش کمتر نیست؟
به پسرت بگو اینکار را نکند
باید رعایت کنید
هیچ کس مثل امام از دنیا دوری نگرفت
خودشان برمی خاستند
نهایت صرفه جویی را داشتند
منزل من و اسراف؟
مبادا لحظه ای برق اضافه مصرف شود
به حد احتیاج چراغ روشن باشد
چراغ دیروز هم روشن بوده، چرا؟
اولین چیزی که به ما می گفتند
چرا صد فلس پنیر خریدی؟
همه دست به یکی کرده اید
در صورت خرج زندگیشان دقت می کردند
چرا اضافه شده؟
نیم کیلو سبزی بیشتر احتیاج ندارم
نباید از سهم امام بخریم
من گفتم نیم کیلو بخر
یک کیلو را برگردان
شما دو گناه کردید
کمتر استفاده کنید
بیایید این شیر را درست کنید
این باقیمانده آب واجبات وضو بود
بیش از یک مرتبه شستن استحباب ندارد
در فاصله وضو شیر آب را می بندند
نمی گذاشتند شیر آب باز باشد
در این کاغذ کوچک هم می توانستید بنویسید
لیوان را تا حدی که می خورید پر کنید
روی کاغذ باطله می نوشتی
کاغذ پاکت نامه را دور نمی ریختند
چون کاری نداشتم چراغ را خاموش کردم
باقیمانده آب را نمی ریختند
اتاق باید پرنور باشد
از تلفنهای دفتر استفاده شخصی نکنید
چراغ را خاموش کنید
چرا چراغ را روشن گذاشتید؟
چرا دیشب چراغ روشن بود؟
مکرراً می دیدم
بروند جای دیگر نماز بخوانند
این دستمال هنوز جای مصرف دارد
دستمال کاغذی را چهار قسمت می کردند
لامپهای اضافی را خاموش کنید
چیزی در دهانه لیوان می گذارم
این چه برخوردی است؟
دلیلی ندارد اسراف شود
نباید اسراف باشد
چرا روغن زیاد مصرف کرده اید
اینها را نگه دار برای بعد
یقه عبای امام وصله داشت
بدهید وصله کنند
شما هم همین کار را بکنید
هر چیزی باید یک قاشق داشته باشد
حجاج از اسراف بپرهیزند
دنبال کالاهای خارجی نباشند
در حج نباید اسراف باشد
اینجا طاغوت بازی در نیاورید
مگر من مرده ام
پارچه ارزانتر را انتخاب کردند
همان مقدار که دکتر توصیه کرده مصرف شود
مدیریت در مصرف برق
رادیوی بزرگ به درد من نمی خورد
تنها چند پر چای دم می کردند
از کاغذهای کاهی برای چرک نویسی استفاده می کردند
تا زنده هستم حق ندارید
شاید خدا از گناه شما بگذرد
دستمال را دور نیاندازید