آیین همسرداری
خیلی کم اهل نصیحت هستند
طوری نباشد، با اکراه بیاید
سعی کنید با هم رفیق باشید
شب را تقسیم بندی می کردند
به هر صورت که میل داری لباس بخر
در مورد عرفیات آزاد هستی
شما بروید پیش مهمانها
به خانم یادآوری می کردند
به من یاد دادند
من خرافاتی نیستم
امام به من تعلیم می دادند
علم برایتان حجاب نشود
خوش به حال من که چنین همسری دارم
وقتی خانم مسافرت می رفتند
خانم، بی نظیر است
خانم را مواظب باشید
خانم، از من راضی باش
اینجا آب نیست؟
تا خانم نمی آمد غذا نمی خوردند
دست به غذا نمی زدند
خانم نیامدند؟
نجف را بگیرید با خانم صحبت کنم
مرا دل نگران کردی
تا گفتم خانم گفته، چیزی نگفتند
دخالتشان در امور خانه برای اطلاع بود
دنبال گوشت نفرستید
خیلی به قانون منزل اهمیت می دهند
باید با آقا مشورت می کردیم
کارهای شخصی به عهده خانم است
مرد حق ندارد بگوید
بروید مادرتان تنها نباشد
احترام مرا نگه می داشتند
شما نشسته اید و خانم کار می کنند؟
حق ندارم به خانم امر کنم
هرگز از من چای نخواستند
هم به خانواده می رسیدند هم به تهجّد و مطالعه شان
شرط درست نیست
باید با هم سازش داشته باشید
با هم بسازید
با هم خوب باشید
خداحافظ خانم
دیگر مهمان سرزده به خانه نیاوردند
خانم وقتی نبودند خنده آقا را نمی دیدیم
از هر راهی به خانم ابراز علاقه می کردند
آقا معتقد بودند خانم همه کار را بخوبی انجام میدهند
آقا تاس کباب دوست نداشتند
در محبت به خانم دریغ نمی کردند
به خانم اجازه خرید کردن دادند
کمک های از بهشت آمده!
آقا هم از مهمانی سهم داشتند
آقا و خانم بهم اعتماد داشتند
شادمانی خانم برای آقا مهم بود
به دخترم نصیحت جالبی کردند