سازش ناپذیر با طاغوت
ما قبول نخواهیم کرد
موظف هستم جلسه را برگزار کنم
هم به چشم می خورد هم به صورت!
باید جواب قاطع بدهید
من غیر از این را می خواهم
بی اعتنا سر جای خود نشسته بودند
ملت ایران همیشه از امیرکبیر ذکر خیر دارد
شیرینی لازم نیست
نمی خواهم جلسه خصوصی باشد
خداوند به اندازه سنگینی منصبتان از شما تکلیف می خواهد
نگذارید این روحیه های زنده خمود شوند
از پای نخواهم نشست
دستگاه حاکمه گمان نکند
اگر یک قطره خون اباعبدالله در من باشد
چرا جوانها عمامه اینها را برنمی دارند؟
شوخی نمی کنم جدی می گویم
تو کجایت سرباز است؟
من دیدار خصوصی با کسی ندارم
آقایان در منزل آقای حائری اجتماع کنند
باید در روزنامه اعلام کنند
باید با همان تیتر در همان صفحه اول پس بگیرید
حالا خود شاه به میدان آمده
مردم درد ما را نمی توانند بفهمند
می گویم ملت تکه تکه تان کنند
آماده همه چیز باشید
تنها امام او را نپذیرفت
دست از مبارزاتم نخواهم کشید
قلب من برای سرنیزه های شما حاضر است
روز عاشورا می روم فیضیه
ما هم به کماندوهای خود دستور می دهیم
ابداً نمی پذیرفتند
انگشتشان را پشت گردنشان مالیدند
دستگاه قضائی ایران صلاحیت ندارد
اگر شاه به دریا انگشت بزند نجس می شود
برای شما ضرر دارد
ایشان را بیرون کنید
با کت و شلوار منبر بروند
من با کسی عقد اخوت نبسته ام
شاه دیگر می خواست چه کار کند؟
ایران دیگر عید ندارد
دستور دادند درس ها تعطیل بشود
کسی برای من وساطت نکند
طبیعت شاه و ایادیش مثل سگ درنده است
نمی توانم ناظر رفتار ظالمانه شاه باشم
مردم حاضرند ورشکست بشوند ولی شاه نباشد
با نگاه خود حرف می زد
باید نظام شاهنشاهی برود
بختیار باید اول استعفا بدهد
ابداً با بختیار ملاقات نمی کنم
به خواهر ملک حسین اجازه ملاقات ندادند
هیات مصری را نپذیرفتند
اگر می خواهید با من دیدار دوم داشته باشید
من به خدا اطمینان دارم
اینها چه کاره هستند؟
توی دهن بختیار می زنم
اگر یک همافر از بین برود
رژیم سقوط می کند