آیت الله بروجردی
ملا باید اینطوری باشد
ایرانیان، شما را نمی شناسند
باید آقای بروجردی را تقویت کرد
حوزه از اختلاف بین مراجع نجات می یابد
بالاخره آقا را به قم آوردیم
عبای آقای بروجردی را آب کشیدند
گاهی شصت نامه دستنویس می کردند
غرض این بود که بفهمانیم ایشان مرجع است
جامعیتی که آیت الله بروجردی داشتند در بقیه نبود
پول گرفتن من اینطور بود
در درس آقای بروجردی شرکت می کردند
تا درِ منزل، آقای بروجردی را همراهی می کردند
با تمامی شاگردان خود در درس آیت الله بروجردی شرکت می کردند
در گوشه ای از مجلس درس می نشستند
از درس آقای بروجردی خیلی استفاده کردیم
در خانه درس می گفتند
در سر حد کرامت است
دو زانو و مودب می نشستند
برقعی باید از قم برود
ماموریتهای مهمی محوّل می کردند
این منشی به درد من نمی خورد
حوزه، رئیس دارد
اگر آقای بروجردی اجازه دهد
برای تداوم مبارزه با بهاییت آیت الله بروجردی را آماده می کرد
آقا، سرد شده اند
برای جلوگیری از اعدام فداییان اسلام، شخصاً اقدام کردند
روحانی باید با لباس روحانیت شهید شود
راجع به اعلمیت ایشان نباید شک کرد
می توانید یک خبری برایم بیاورید
دیوار بلندی که فرو ریخت
شما امر نفرمودید
قضیه بر عکس است
روزی به اینجانب گفتند
هر چه تلاش کردیم، نیامدند
مبادا سنگ مرجعیت کسی را به سینه بزنید
حق ندارید یک کلمه از من حمایت بکنید
هیچ نامی از من نباشد
کسی برای ریاست من حتی یک وجب قدم بر ندارد
در فاتحه شرکت نمی کنم
دنیا اینطور است
از خانه بیرون نیامد
دوست ندارم احساس شود قصد مطرح شدن دارم
اولین مجلس فاتحه ای که شرکت کردند
آخرین نفری که مجلس ختم گرفت
رساله مجانی به کسی نمی دادند
خدای متعال، حافظ حوزه است
تا مقلد نبینم اجازه تهیه رساله را نمی دهم
ما مقلد شما هستیم و رساله می خواهیم
راضی شدند رساله بدهند
بیخود انتظار دارند
من حالا تکلیف ندارم
امام به دنبال مرجعیت نبودند
برای مرجعیت حتی یک قدم برنداشته ام
هیچ عکسی از آقا نبود
نظر امام و تغییر فتوای آیت الله بروجردی