تار و پودم به هوا رفت و توانم بگسستتار و پودم به هوا رفت و توانم بگسستقسم به عشق که هر عاشقی اسیر تو گرددقسم به عشق که هر عاشقی اسیر تو گردد‏‏این عبادت‌ها بود سَرمایۀ شرمندگی‏‏‏این عبادت‌ها بود سَرمایۀ شرمندگی‏ماه رمضان شد می و میخانه برافتادماه رمضان شد می و میخانه برافتادرویش چو روز وصل او، گیتی فروز و دل گشارویش چو روز وصل او، گیتی فروز و دل گشادور آن شمع دل افروز چو پروانه شدمدور آن شمع دل افروز چو پروانه شدمحاش للّه که جز این ره ره دیگر پویمحاش للّه که جز این ره ره دیگر پویمبایدت از شوق، پروانه شوی، بریان شویبایدت از شوق، پروانه شوی، بریان شویوارستگان به دوست پناهنده گشته‌اندوارستگان به دوست پناهنده گشته‌اند شعر صفحه 4