شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

مصاحبه با مجله آلمانی اشپیگل درباره دلایل قیام مردم‌

پاریس، نوفل لوشاتو
دلایل قیام مردم- تغییر نظام سیاسی با رفراندم عمومی
جلد ۴ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۳۵۷ تا صفحه ۳۶۰

مصاحبه‌کننده: خبرنگار مجله آلمانی اشپیگل‌
سوال: [از آغاز سال، صدها هزار نفر از مردم به نام شما به خیابانها ریخته و علیه شاه تظاهرات کرده‌اند. بیش از هزار نفر انسان در مبارزه با ارتش و پلیس، جان خود را از دست داده‌اند. آیا شما این شورش خلقی را سازمان داده‌اید؟ و برای چه هدفی؟]
جواب: سبب اصلی قیام مردم کشور، شخص شاه و رژیم اوست. این پدرش و خود اوست که طی پنجاه و پنج سال، اولًا با اسلام با کینه‌توزی دشمنی کرده‌اند و در هدم اسلام به عنوان حافظ آزادی و استقلال کشور کوشیده‌اند. ثانیاً تمام آزادیها و حقوق ملت مصرح در قانون اساسی را از میان برده‌اند، و ثالثاً استقلال کشور را بکلی از میان برده‌اند. تمام بنیادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که این ملت طی قرون برای زندگانی مستقل خویش فراهم آورده بود، به وسیله این رژیم از میان برده شده است. بیشتر از این، برنامه‌های اقتصادی که امریکاییان به دست این رژیم، توام با فساد بسیار اجرا کرده‌اند، دستگاه اقتصادی را از میان برده و امروز مردم کشور به صدور نفت و ورود کالا، گذران می‌کنند. اما همین گذران، به قیمت انهدام اقتصاد کشور در سالهای آینده تمام می‌شود که نفت رو به اتمام می‌گذارد و درآمد آن کاهش می‌پذیرد. مردم کشور بیدار شدند و به حرکت آمدند. من حرف مردم را می‌زنم. ما همه، یک صف هستیم و یک حرف را می‌زنیم. ما می‌خواهیم شاه و رژیم سلطنتی نباشد، یعنی آزادی و استقلال باشد. اسلام ضامن وحدت کشور، در عین آزادی و استقلال است. قیام مردم برای این هدف است.
[از زمانی که شاه، شما را در سال 1963 «1» مجبور به ترک ایران کرد، مرتباً گفته‌اید شرط بازگشت شما به‌ ایران سرنگونی شاه می‌باشد. این شرط هنوز به جای خود باقی است؟]
- به دستور شاه از سال 1964 تا زمان خروجم از عراق به صورت تبعید در آن کشور به سر می‌بردم و فعلًا به ایران بر نمی‌گردم.
[در تهران خبرهای تایید نشده‌ای شنیده می‌شود که طبق آنها شما با رفتن شاه هم راضی هستید، و با جانشین او پسر نوزده ساله‌اش سیروس، تحت شرایطی کار خواهید کرد. آیا این خبرها صحیح هستند؟ و شرایط مزبور دقیقاً چه شرایطی است؟]
- خیر، این خبرها صحیح نیستند، و نیز با ادامه سلطنت و حکومت این خانواده مخالفیم.
[خشم ملاهای محلی و تظاهر کنندگان، غالباً علیه هدفهای (اماکن) عمومی زیادی متوجه شده و بانکها و سینماها به آتش کشیده شده و مغازه‌های بزرگ به تاراج رفته است‌]
- به آتش کشیدن سینماها و بانکها، مسبوق به درخواست ما نبوده است. رژیم شاه این تاسیسات را برای تخریب اقتصاد و فرهنگ کشور در حد افراط مورد استفاده قرار داده است و به همین جهت هدف مخالفت مردم شده، مردم عصبانی نیستند، آگاه هستند. در غرب اطلاع کافی از نقش تخریبی این موسسات ندارند. نمی‌دانند که بانکها بشدت مردم را استثمار کرده‌اند. زمینه تولید مردم زحمتکش را به سود شرکتهای بین المللی و توسعه بازار فرآورده‌های خارجی از بین برده‌اند. سینماها کارشان از بین بردن روحیه مقاومت در نسل جوان کشور بوده است. امروزه این امر، مورد اقرار گردانندگان دستگاههای تبلیغاتی خود رژیم هست. البته مردم از راهنماییهای صمیمانه و صادقانه ما پیروی می‌کنند.
[اگر ما شما را درست فهمیده باشیم، هدف شما فقط سرنگونی شاه نیست، بلکه از بین بردن رژیم شاهنشاهی است. اما به عقیده شما چه چیز باید به جای آن بنشیند؟ یک دموکراسی پارلمانی؟ یک دموکراسی خلقی از نوع مارکسیستی آن؟ یا یک حکومت خدایی آن طور که حضرت محمد (ص) فرموده است؟]
- تعیین نظامی سیاسی، با آرای خود مردم خواهد بود. ما طرح جمهوری اسلامی را به آرای عمومی می‌گذاریم. اینک کشور بر سر دو راهی مرگ و حیات، آزادی و اسارت، استقلال و استعمار، عدالت اقتصادی و استثمار قرار گرفته است. این حکومت، حیات ملی را باید نجات دهد. به مردم کشور، آزادی و به کشور استقلال را بازگرداند و به جای نظام استثماری، عدالت اقتصادی را برقرار سازد.
[چه کسی باید در ایران که یک کشور در حال توسعه با کوششی به سوی صنعتی شدن است، خواست ملت را به قدرت سیاسی مبدل کند؟ در چنین اجتماعی، با اکثریت شیعی، تکلیف اقلیتها چه می‌شود؟]
- خواست ملت را نمایندگان منتخب او به تصمیم و تدبیر سیاسی و رهبری سیاسی دور از فساد و خدمتگزار مردم تبدیل می‌کنند. اقلیتهای مذهبی به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود.
[از گروه کوچک رهبران سیاسی کنونی و سودجویان از این رژیم که بگذریم، در چه مواردی کشور ایران در آینده با اوضاع امروز تفاوتهایی خواهد داشت؟]
- موارد اختلاف ایران فردا را با ایران امروز در پاسخ سوال پنجم شما داده‌ام. در اینجا این نکات را می‌افزایم: 1- رهبری سیاسی از سلطه بیگانه آزاد می‌شود، از فساد مالی و سیاسی پاک می‌شود. 2- اقتصاد کشور از سلطه بیگانه آزاد می‌گردد و دیگر برنامه‌های اقتصادی، برنامه‌هایی نخواهند بود که هدفهای شرکتهای بین المللی را در ایران به اجرا بگذارد. 3- جامعه آینده ما، جامعه آزادی خواهد بود و همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت. 4- انسانی که امروز در نظام پلیسی از فعالیتهای فکری و آزادی در کار محروم شده است، تمامی اسباب ترقی واقعی و ابتکار را به دست خواهد آورد. جامعه فردا، جامعه ارزیاب و منتقدی خواهد بود که در آن تمامی مردم در رهبری امور خویش شرکت خواهند جست.
[در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و آسیا در سالهای گذشته، یک موج قوی اتحاد اسلامی به وجود آمده است. بی‌شک دخالت مذهب در زندگی سیاسی در این کشورها رشد داشته است. تا چه حدودی اوضاع کنونی ایران، با این «پان‌اسلامیسم» مربوط می‌شود؟]
- این پدیده جهانی است. در حقیقت بشر امروز دارد به دوران جدایی مادیت از معنویت پایان می‌دهد. در همه جا مادیت جای خود را در اعتلای معنوی انسان، دارد باز می‌یابد.
مادیت که معنی آن در تحصیل قدرت مادی، به هر وسیله و از هر راه، خلاصه می‌شد کار بشریت را مواجه با بن بست ساخته است. اینک زمان آن است که فعالیت مادی، آمادگی برای اعتلای معنوی انسان تلقی شود و همین تلقی است که بشریت امروز و فردا را به مذهب بازمی‌گرداند. اسلام دینی است که با تنظیم فعالیتهای مادی راه را به اعتلای معنوی انسان می‌گشاید. ترقی واقعی همین است که رشد خود انسان هدف فعالیتهای مادی گردد، و اسلام دین این ترقی است.
[در اولین کنفرانس اتحاد اسلامی در افغانستان در بهار امسال، شوروی نیز با نمایندگان زیادی آمده بود. به نظر شما بین کشورهای سوسیالیستی و حرکت جدید اسلامی، مسائل مشترکی وجود دارد؟]
- این گونه کنفرانسها به نام اسلام تشکیل می‌شود، اما هدف اسلامی ندارد و کسانی که به نام نماینده مسلمانان در این کنفرانسها شرکت می‌کنند، فاقد نمایندگی مردم می‌باشند. شوروی نقش شتر مرغ را بازی می‌کند. از سویی ضد مذهب اسلام است و آزادی مذهبی مردم مسلمان زیر سلطه را از میان برده است، از سوی دیگر نماینده این مردم مسلمان است! شوروی با روشی که در عمل پیش گرفته است و ملل مسلمان را به زیر سلطه خویش درآورده است، دیگر حتی شایستگی دعوی طرفداری از مظلومیت و مخالفت با استثمار را نیز ندارد.
[در ایران نیز حد اقل به عنوان هدف علیه دشمن واحد- شاه- مذاکراتی بین مخالفین مذهبی و مارکسیستها وجود داشته است. برای چه هدفی؟]
- هیچ گونه مذاکره‌ای وجود نداشته است.
[روزنامه‌های فرانسوی خبر داده‌اند شما در آینده نزدیک، محل اجباری خویش را در نزدیکی پاریس ترک کرده و مبارزه علیه شاه را از افغانستان ادامه خواهید داد. با این تعویض محل، چه چیز را در نظر دارید؟]
- فعلًا درباره ترک فرانسه تصمیمی نگرفته‌ام.

«۱»- زمان تبعید امام ۱۳ آبان ۱۳۴۳ مطابق با ۴/ ۱۱/ ۱۹۶۴ میلادی است که در پاسخ امام خمینی، اشتباه خبرنگار تصحیح شده است.


امام خمینی (ره)؛ 16 آبان 1357

جمله طلایی

فراز طلایی

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: