مصاحبهکننده: خبرنگار روزنامه اندونزی تمپو
سوال: [اندونزی بزرگترین کشور مسلمان است. جمعیت آن 135 میلیون است که هشتاد درصد آن مسلمان هستند. به همین جهت جمهوری اسلامیای که شما در ایران در نظر دارید، برای اندونزی مورد توجه است. شکل این جمهوری چطور خواهد بود؟ جای کسانی که مسلمان نیستند یا به خدا اعتقاد ندارند در این جمهوری کجاست؟]
جواب: آنچه مهم است ضوابطی است که در این حکومت باید حاکم باشد که مهمترین آنها عبارت است از اینکه اولًا متکی به آرای ملت باشد، به گونهای که تمامی آحاد ملت در انتخاب فرد و یا افرادی که باید مسئولیت و زمام امور را در دست بگیرند شرکت داشته باشند؛ و دیگر اینکه در مورد این افراد نیز خط مشی سیاسی و اقتصادی و سایر شئون اجتماعی و کلیه قواعد و موازین اسلامی مراعات شود. در این حکومت به طور قطع باید زمامداران امور دائماً با نمایندگان ملت در تصمیمگیریها مشورت کنند و اگر نمایندگان موافقت نکنند نمیتوانند به تنهایی تصمیم گیرنده باشند. افرادی که به عنوان نمایندگان یا مسئولین دولت در جمهوری اسلامی انتخاب میشوند شرایطی دارند که با رعایت آن شرایط، حقیقتاً نمایندگان واقعی مردم انتخاب میشوند نه نمایندگان طبقه خاصی که به ضرر اکثریت ملت عمل کنند. خطوط اصلی در قانون اساسی این حکومت را اصول مسلّم اسلام که در قرآن و سنت بیان شده تشکیل میدهد.
[مبانی اقتصادی شما در رژیم اسلامی چیست؟ برای مثال در بخش بانکی آیا ربح از بین خواهد رفت؟ حق مالکیت را در رابطه با اصلاحات ارضی چطور میبینید؟]
- ربا در اسلام حرام است و به هیچ شکل در اقتصاد اسلامی وارد نباید بشود. و مالکیت در اسلام پذیرفته شده است و لکن اسلام در چیزهایی که حق مالکیت به آنها تعلق میگیرد و نیز در شیوه و شرایط پیدا شدن این حق دستوراتی داده است که نظام اقتصادی اسلام را و نیز روابط اقتصادی در جامعه اسلامی را از روابط و نظام اقتصادی سرمایه داری امروز دنیا جدا میکند. و اگر این حدود و شرایط مراعات شود جامعه نه مشکلات و نابرابریهای دنیای سرمایه داری امروز را پیدا میکند و نه دولت اسلامی به بهانههای مختلف هر گونه آزادی را از انسانها سلب میکند. در اینجا باید نظام اقتصادی اسلام را در مجموعه قوانین و مقررات اسلامی در کلیه زمینهها و شئون فردی و اجتماعی ملاحظه کرد. این مسلّم است که از نظر اسلامی حل تمامی مشکلات و پیچیدگیها در زندگی انسانها تنها با تنظیم روابط اقتصادی به شکل خاص حل نمیشود و نخواهد شد بلکه مشکلات را در کل یک نظام اسلامی باید حل کرد، و از معنویت نباید غافل بود که کلید دردهاست. ما معتقدیم تنها مکتبی که میتواند جامعه را هدایت کند و پیش ببرد اسلام است. و دنیا اگر بخواهد از زیر بار هزاران مشکلی که امروز با آن دست به گریبان است نجات پیدا کند و انسانی زندگی کند و انسان گونه، باید به اسلام روی بیاورد.
[آیا حقیقت دارد که در مفهوم دولت، بین شما و آیت الله شریعتمداری اختلاف هست؟ به چه بخشی این اختلاف مربوط میشود؟ آیا لازم است که احتمالًا یک شورای علما متشکل از آیت اللهها تشکیل شود و دولت به همان شکل قدیمی خود باقی بماند؟]
- بیش از یک سال است که ملت ایران مکرراً خواستههای خود را، حتی در برابر آتش مسلسل و توپ و تانک، بیان کرده است. در رفراندم تاسوعا و عاشورا با اکثریتی که در تاریخ رایگیریهای دنیا کم نظیر است، خواستار سرنگونی سلسله پهلوی و از بین رفتن رژیم سلطنتی و استقرار جمهوری اسلامی شده است؛ بنا بر این در این خواستها هر که تردید کند خود را از ملت جدا کرده است. و بدیهی است که اگر شورایی از علما و دانشمندان اسلامی که آشنایی کامل به موازین و قواعد اسلامی دارند بر دولت جمهوری اسلامی نظارت نکنند، معیارهای اسلام ممکن است- و لو به علت عدم توجه و آگاهی به آنها- رعایت نشود.
[قوانین اسلامیای که شما مایلید در ایران اجرا کنید، شبیه عربستان سعودی و لیبی خواهند بود؟]
- آنچه را که ما به نام جمهوری اسلامی خواستار آن هستیم فعلًا در هیچ جای جهان نظیرش را نمیبینیم.
[با کدام یک از جناحهای مخالفین، خود را نزدیکتر میدانید؟]
- شعارها و خواستههای نهضت اسلامی ایران آن چنان مورد قبول اکثریت قاطع ملت است که هیچ جناحی، که بجز این خواستهها چیزی مخالف آنها بگوید، در میان ملت جایی ندارد. نهضت ملت ایران حدود و چهارچوبهای حزبی را درهم شکسته است و به صورت یک حزب درآمده است و آن، حزبِ ملت مسلمان ایران یعنی حزب اسلام و «حزب الله» است. در مبارزات ایران کسی جرات نمیکند از ملت دور باشد. من هم یکی از افراد ملت هستم.
[ماده پنج قرارداد ایران و روس به دولت روسیه حق میدهد که در صورت تهدید به سرزمین روسیه آنها میتوانند ارتش خود را به ایران روانه کنند. نظر شما چیست؟ به خاطر این نااطمینانی آیا شاه میتواند از این امر به عنوان یک بهانه استفاده کرده و مخالفان را تحت این عنوان که دستاویز روسها قرار گرفتهاند از بین ببرد؟ نظر شما درباره این ماده در رابطه با استقلال ایران چیست؟]
- جمهوری اسلامی در کلیه قراردادها از اساس تجدید نظر میکند؛ زیرا قراردادهای گذشته با حکومتی بوده است که متکی به آرای ملت نبوده و در این قراردادها خود را موظف به حفظ منافع و مصالح ملت ایران نمیدیده است. همین شاه بود که تا دیروز همیشه از سیاست مستقل ملی دَم میزد و میگفت ما از آن چنان قدرتی برخورداریم که هیچ دولت خارجی نمیتواند کمترین دخالتی در ایران بکند! و حالا امروز مدعی است که روسها در ایران نفوذ کردهاند؛ و حتی نوکران او احمقانه ادعا میکنند که صدها هزار نفر که در تبریز شعار مرگ بر شاه میدادند، خارجیانی هستند که به طور قاچاق از آن طرف مرز وارد شدهاند! امروز همه ملتها فهمیدهاند که این ملت نبوده است که حمایت از شاه میکرده، بلکه این ابرقدرتها بودهاند که برای منافع خودشان از شاه حمایت میکردهاند؛ و معنی سیاست مستقل ملی شاه این بوده است که او سیاستی مستقل و جدا از ملت ایران داشته است و دارد. ولی دیگر این بهانهجوییها نفعی به حال شاه نخواهد داشت و او و حامیانش خوب فهمیدهاند که با این بهانهها نمیتواند مخالفانش یعنی تمامی ملت ایران را سرکوب کند.
[موضع شما در برابر کارتر که از شاه حمایت میکند چیست؟ و عقیده شما درباره نفوذ روسها در ایران چیست؟]
- دشمن شماره یک ملت ایران کارتر و دیگر همفکران او در دولت امریکاست و الّا همه میدانند که شاه از آنهاست و بدون حمایت آنها چیزی نیست. ولی این وظیفه ملت امریکاست که رئیس جمهوری خود را استیضاح کنند که چرا تا این حد از یک آدمکش حمایت میکند و حیثیت ملی را بر باد میدهد و آتش خشم ایرانی را نسبت به آنها شعلهور میکند. و اما روسها؛ وضع ایران اجازه نفوذ به هیچ کس و هیچ قدرتی را نمیدهد، ان شاء الله.
[بنا به نوشته روزنامه لوموند به تاریخ 3 و 4 دسامبر 78، مقامات ایرانی اظهار کردهاند که آیت الله خمینی امسال 25 میلیون دلار دریافت کرده است. این پولها صرف تعمیر مساجد و امامزادهها و مدارس و یتیم خانهها و موسسات میشود. آیا حقیقت دارد؟ اگر حقیقت دارد، آیا مسخره نیست که در واقع این دولت ایران است که با کمک مالی خود به شما باعث پیدایش شورش در ایران میشود. در غیر این صورت طی شانزده سال تبعیدتان امکانات دیگری برای ادامه فعالیتهایتان داشتهاید؟]
- این مطالب از اساس دروغ است و اساساً جعل، افترا، تحریف و قلب حقایق در منطق شاه و دارودستهاش از مهمترین پایههای سیاستشان است.
[حقیقت قضیه با عراق چه بود که شما آنجا را ترک کردید؟ چرا شما فرانسه را انتخاب نمودید؟ و موضع شما در مقابل رئیس جمهوری فرانسه، بعد از تذکر 21 نوامبر مبتنی بر اینکه فرانسه نمیتواند سرزمینی باشد که از آنجا بتوان مردم را به خشونت دعوت کرد، چیست؟ و اگر دولت فرانسه به شما اجازه اقامت ندهد مقصد بعدی شما کجاست؟]
- دولت عراق زیر فشار شاه فعالیتهای مرا در جهت خدمت به اسلام و مسلمین نمیتوانست تحمل کند و لذا ناچار به ترک آن کشور شدم و عازم کویت شدم و با اینکه ویزای کویتی داشتم مانع از ورود به خاک کویت شدند. ناچار به فرانسه آمدم تا در اینجا تصمیم به اقامت در یک کشور اسلامی را بگیریم. و هر گاه در مدت اقامت موقتی خودم در فرانسه احساس محدودیت در انجام وظایفم بکنم، خاک فرانسه را ترک خواهم کرد و مهم نیست که کجا باشم؛ زمین خدا وسیع است.
[نتیجه ملاقات شما با پادشاه اردن چه بوده است؟]
- چنین ملاقاتی انجام نشده است.
[اگر شاه استعفا دهد و شما به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب شوید، آیا این وظیفه را قبول خواهید نمود؟ آیا ممکن است جنگی بین گروههای نسبتاً مهم مثل طرفداران شریعتمداری، سنجابی یا ارتش به دلیل اختلاف اهداف و جاه طلبی درگیرد؟]
- من شخصاً چنین مقامی را نمیپذیرم و من به هوشیاری و نیز یکپارچگی ملت آن چنان امیدوارم که به خواست خدای تعالی هیچ گونه جنگ داخلی به وجود نخواهد آمد.
[رابطه شما با آیت الله منتظری چگونه است؟ آیا وی به عنوان یکی از مخالفین رژیم برای پیوستن به شما به فرانسه خواهد آمد؟]
- من ایشان را سالیان درازی است که میشناسم. ایشان امروز از علمای بزرگ ایران و مورد احترام مردم مسلمان است.
[فعالیتهای شما در تبعید نشان داده است که شما بیشتر یک رهبر سیاسی هستید تا یک رهبر مذهبی]
- این حرفها که دین از سیاست جداست و امثال این حرفها در منطق اسلام نیست. فعالیت سیاسی یکی از وظایف مذهبی مسلمانان است.
[بهترین آرزویتان برای ایران چیست؟]
- بزرگترین آرزوی من این است که مردم ایران از چنگال ظلم نجات پیدا کنند و صاحب کشوری باشند آزاد و مستقل. دارای نظامی اسلامی که در آن حقوق انسانها آن چنان که اسلام دستور داده است رعایت شود و در راه پیشرفت و ترقی و سعادت انسانی سرمشق برای همه ملتها باشند.
[بهترین خاطرات شما در مدت زندگی در تبعید چه بوده است؟]
- [امام در جواب این سوال سکوت کردند]
پاریس، نوفل لوشاتو
ویژگیهای جمهوری اسلامی
جلد ۵ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۴۳۶ تا صفحه ۴۴۰
امام خمینی (ره)؛ 23 دی 1357