[در این دیدار ابتدا مادر یکی از شهدا سخنانی ایراد کرد که خلاصه آن در زیر آمده است:
ای امام! ما در گنبد هیچ امنیت نداریم، ناموس و مالمان در خطر است. من دختر چهارده سالهام را در آنجا گذاردم تا به حضور شما برسم. وقتی حرکت میکردم دخترم گفت: مرا هم به خدمت امام ببر، مرا به چه کسی میسپاری؟ آیا من از خود و ناموسم چگونه دفاع کنم؟ ای رهبر! من شرم دارم بگویم که مادری با گریه میگفت در جلوی روی من این گروه جنایتکار به دخترم تجاوز کرده و سر از بدن او جدا کردند.].
بسم الله الرحمن الرحیم
جوانهای شما جوانهای ما بودند
ای مادر! برای من مرگ بهتر از این است که این مصیبتها را بشنوم. ای مادرها و خواهرهای من! جوانهای شما جوانهای ما بودند. مولا امیر المومنین- سلام الله علیه- برای ربوده شدن یک خلخال از پای یک کسی که یهودیه بود فرمود که اگر انسان بمیرد بهتر از این است که بشنود این را. «1» من اگر بمیرم بهتر از این است که [این مصیبتها را بشنوم]. ای مادرها و خواهرهای من! ای برادرهای من! اسلام از این شهیدها بسیار داشته است. پیغمبر اسلام در جنگهای مختلف شهدا داده است، امیر المومنین- سلام الله علیه- در جنگها عزیزها از دست داده است. سید الشهداء- سلام الله علیه- خود و تمام عزیزانش را از دست داد. شهدای شما با آنها ان شاء الله محشورند. اگر در راه اسلام باشد غم نیست؛ ما همه باید در راه اسلام شهید بشویم. اسلام عزیزتر از هر چیز است. من راجع به مصیبتهایی که به شما مادرها و خواهرها وارد شده است بسیار متاثرم به طوری که نمیتوانم دیگر صحبت کنم.من مطالب شما را با دولت در میان میگذارم و امیدوارم که ان شاء الله امنیت آنجا برقرار بشود و شما با برادران سربازتان و برادران پاسداران با هم دست به هم بدهید و این اشرار را از آن ناحیه عقب بزنید.
خداوند همه شما را سعادت بدهد، خداوند شهدای شما را رحمت کند، خداوند به شما صبر عنایت کند و به همه شما صبر و سعادت عنایت کند.
و السلام علیکم و رحمه الله