بسم الله الرحمن الرحیم
وظیفه نیروها در اوضاع بحرانی
این نیروهای مختلفی که در کشور، یا در هر کشوری، هست، که هر کدامشان یک وظیفه خاصی دارند، یکیشان وظیفه دارند که در سرحدات باشند، یکی وظیفه دارد که در دریا باشد، یکی وظیفه دارد که در بین شهرها باشد، یکی وظیفه در داخل شهر، اینها در اوقات عادی این طور است: وقتی اوقات عادی است، اینها هر کدام در آن محلی که هستند وظیفه خودشان را انجام میدهند. اما اگر یکوقت امر غیر عادی پیش آمد، بر خلاف عادت همیشگی پیش آمد، این دیگر آن طور نیست که کسی که ژاندارمری است بگوید من به سرحدات کار ندارم؛ یا آنکه در سرحدات است بگوید که من در بین شهرها کار ندارم. این نظیر این میماند که اشخاصی که هر کدام در شهر شغل خاصی دارند، مشغول یک کاری هستند در اوقات عادی، یکوقت زلزله میآید و خرابی میکند، اینجا دیگر حق ندارد که اداری بگوید که من حالا پشت میزم نشستم مشغول بررسی امور اداری هستم؛ یا بازاری بگوید که من شغلم بازار است و من باید چه بکنم. همه اینها به حسب وجدان و به حسب عقل و به حسب شرع موظفند که بروند و زلزله زدهها را نجات بدهند.
مسئولیت همگانی در شرایط بحرانی
شما میدانید که الآن باز ما در حال انقلاب هستیم. البته یک راههایی را رفتیم؛ و لیکن باز هم حال انقلاب است؛ حال غیر عادی است. در این حال غیر عادی، که الآن سرحدات ما وضعش وضع صحیحی نیست. و هر روز تقریباً از اطراف به ما خبر میدهند که اسلحه وارد میشود، مواد مخدره وارد میشود، اشخاص قاچاقی وارد میشوند و در بین شهرها هم باز یک شلوغیهایی هست، در داخل شهرها هم باز این عناصر ضد انقلاب هستند، الآن یک وضع انقلابی ما داریم، در این وضع انقلابی باید همه قوا توجه به همه مقاصد داشته باشند. آنکه در سرحد است اگر یکوقتی در داخل یک عدهای میخواهند انقلاب کنند، میخواهند بر ضد انقلاب عمل کنند، میخواهند خرابکاری کنند، و اینهایی که در داخل شهرها هستند نمیتوانند جلوی اینها را بگیرند، آنها باید بیایند سراغ این کار و این کار را انجام بدهند، برای اینکه سرحدداری برای حفظ مملکت است. چنانکه در شهرها ژاندارمری میخواهد انتظامات را برقرار کند، این برای حفظ نظام است؛ اگر ژاندارمری دید که سرحدات به هم خورده است، دارد از دست میرود، این ژاندارمری دیگر حق ندارد بگوید که من مال بین شهرها هستم؛ یا مثلًا قوایی که در داخل شهرند، هوایی، زمینی، دریایی- همه اینها موظفند الآن. الآن همه قوای انتظامی موظفند به اینکه مراقب باشند همه مملکت را؛ چنانکه همه مردم موظفند. و این انحصار به قوای انتظامی ندارد. ما نباید بنشینیم بگوییم که حفظ نظم با قوای انتظامی است. نه. اگر در حال عادی بود، حفظ نظم با قوای انتظامی بود. اما اگر حال غیر عادی شد، مردم هم موظفند که کمک کنند به قوای انتظامی، قوای انتظامی را تنها نگذارند؛ پاسدارها هم موظفند؛ خود مردم هم موظفند. در حالی که الآن در مملکت ما آرامش پیدا نشده، آن طور که میخواهیم، الآن همه شما و همه ما موظف هستیم به اینکه مراقب همه احوال باشیم. اگر یکوقت دیدیم که مثلا در یک شهری یک صدایی بلند شد که بر خلاف عادت است و محتمل است که یک انفجار مثلا مهمی پیش بیاید، باید اینها هر کدام، در هر محلی که هستند، صاحبمنصبهاشان اجازه به آنها بدهند، امر به آنها بکنند، که بروید سراغ این کار، این کار را چه بکنید. چنانکه قوای ژاندارمری هم همین طور: اگر یکوقت دیدند سرحدات جوری شده است که دارد متزلزل میشود، اینها نباید بنشینند بگویند که آنجا را باید ارتش درست کند. اینها باید خودشان بروند و آنها هم کمک کنند، و سایر مردم همه.
وظیفه دفاع برای مردان و زنان
همان طوری که در اسلام وقتی که دفاع پیش میآید، دیگر قضایا این نیست که مرد باید باشد و بالغ باید باشد. و چه باید باشد. وقتی قضیه دفاع از یک مملکت اسلامی پیش آمد، بچه، بزرگ، مرد، زن، همه موظفند که بروند دفاع بکنند. مساله غیر عادی است. مسائل عادی یکجور است، مسائل غیر عادی [جور دیگر] و در این وقتی که مساله غیر عادی است انتظامات هر گروهی بیشتر از اوقات عادی مطلوب است. اطاعت پایین از بالا، حفظ نظام، حفظ مراتب، حفظ سلسله، در وقتهای عادی لازم است، اما در وقت غیر عادی بیشتر لازم است؛ برای اینکه اگر بنا باشد که در وقت غیر عادی هر کسی بخواهد حرف دیگری را نشنود و هیچ کس تحت نظمی نباشد، این اسباب این میشود که یک کشور به باد برود.
رعایت سلسله مراتب
بنا بر این الآن همه قوا موظفند که سلسله مراتب را حفظ کنند، و اوامر بزرگترها را، آنهایی که به حسب قواعدِ سلسله مراتب باید از آنها اطاعت کنند، باید اطاعت بکنند. و البته صاحب منصبها هم باید متوجه این معنا باشند که الآن زمان طاغوت نیست که هر کاری بخواهند بکنند، و هر ظلمی بخواهند بکنند، بکنند. اینها باید با آنها با کمال احترام پدری رفتار کنند آنها هم باید اطاعت بکنند. الآن که وضع غیر عادی است، این مطلب بیشتر باید توجه به آن بشود. بیشتر انتظامات، سلسله مراتب، حفظ بشود.
در هر صورت، من امیدوارم که خداوند شماها را حفظ کند. و من متشکرم از اینکه شماها در یک موقعی که آن طور خونریزی بود و آن طور انقلاب بود کمک کردید. و قوای انتظامیه سهم بزرگی در این باب دارند. خداوند همهشان را حفظ کند و موفق بشویم همه ما به اینکه این کشور را به حال عادی و حالی که بتواند این کشور خودکفا باشد و احتیاج به هیچ جا نداشته باشد در هیچ چیز. ان شاء الله همه سالم باشید و موفق.
[امام در جواب سخنان یکی از حاضران فرمود:].
من گمان میکنم که هیچ پاداشی بالاتر از آن پاداشی که خدای تبارک و تعالی به شما میدهد، و به خدمتگزارها میدهد هیچ پاداشی بالاتر از آن نیست. و هیچ پشتوانهای بالاتر از ایمان نیست. وقتی که یک قومی، یک گروهی، ایمان داشتند، ایمان به خدا داشتند و موظف میدانستند به حسب آن ایمان که خدمت بکنند، این از همه پشتوانهها برای این گروه، برای انسانها، بالاتر است. البته من از شماها تشکر میکنم؛ و ملت هم قدر شما را میدانند. آنها هم این طور نیست که قدردانی نکنند. آنها هم قدردانی میکنند. ما همه قدردانی از شما و همه قوای انتظامیه میکنیم. شما در یکوقتی که مملکت در حال آتش بود کمک کردید. و این کار ارزندهای بود که فراموش شدنی نیست. خداوند همه شما را تایید کند؛ و خداوند پشتیبان همه باشد. ملت هم پشتیبان شماست، و ما هم دعاگو.
[امام پس از سخنان یکی دیگر از حضار فرمود:].
در هر صورت، شما به آنها تذکر بدهید. ما توقع نداریم [نسبت به ما] که یک مملکتی که برای اسلام قیام کرده، و [برای دفع] کسانی که مخالف با اسلام و با مصالح مسلمین بودهاند و دستهایی که به این مخالفان کمک میکردند ملت ما به رسم اسلام و با قدرت اسلام قیام کرده، متوقع نیستیم که کسانی که مسْلمند و دولتهای اسلامی هستند آنها خدای نخواسته مخالفتی با جنبش اسلامی داشته باشند. مخالفت با این، مخالفت با اسلام است یا خدای نخواسته یک موافقتی با دستگاههای دیگری که میخواهند باز اسلام را عقب بزنند، و یک رژیمهای فاسد بیاورند. ما همچو توقعی نداریم از دولتهایی که روسای دولت اسلام هستند، ما انتظار این را داریم که قدرتهای اسلامی تقویت کنند ملت ما را؛ نه اینکه- این طور که گفته میشود و نباید باور کرد- دولت کویت هم کمک بکند به مخالفین اسلام و به اشخاص منحرف. این اگر یک مطلبی باشد، این بر خلاف صلاح خود شما است؛ و بر خلاف صلاح مسلمین است. در حدود این حرفهایی که گفته شد.