بسم الله الرحمن الرحیم
لزوم اجرای قوانین اسلام
من امیدوارم که همه ما پاسداران اسلام باشیم. امیدوارم که همه مسلمین از پاسداران قرآن کریم باشند؛ و همه مسلمین از پاسداران امام زمان باشند. من از شما پاسدارها که لباس پاسداری پوشیدهاید تشکر میکنم. در این مدتها شما در هر جا هستید پاسداری میکنید و از این نهضت طرفداری میکنید و از آقای بطحایی هم تشکر میکنم که زحمت کشیدند و با شما آمدند اینجا.ما آنکه مقصدمان است اسلام است. به غیر اسلام نباید فکر کنیم. به غیر قوانین اسلام نباید فکر کنیم. مقصود ما این است که هر جای این مملکت برویم اسلام را ببینیم. این طور نباشد که رای بدهیم به جمهوری اسلامی، لکن هر جا برویم از اسلام خبری نباشد. جمهوری اسلامی معنایش این است که یک جمهوری باشد که قوانینش همان قوانین اسلام باشد. تمام قوانینی که غیر از قانون اسلام است قانون نیست؛ مورد رضای ما و ملت ما نیست. ملت ما که به خیابانها ریختند، به پشت بامها رفتند، شب و روز زحمت کشیدند، جوانهایشان را دادند، خونشان را دادند، این برای اسلام بود. اگر اسلام نبود، همچو کاری نمیکردند.
قدرت الهی در انقلاب اسلامی
این اسلام بود که شما را راه انداخت و به شما همچو قدرتی داد که در مقابل این قدرتهای شیطانی بزرگ ایستادید و نترسیدید. این قدرتی بود که خدا به شما داد؛ و الّا ما که بندگان ضعیفی هستیم که چیزی نداریم. ما در مقابل یک تفنگ هم همهمان عاجزیم.و همین ما که در مقابل یک تفنگ عاجز بودیم و از یک پاسبان میترسیدیم، همین ملتی که از پاسبان میترسید، خدا یک قدرت به او داد آمد در خیابان و فریاد زد که ما این رژیم را نمیخواهیم. اساس را گفت نمیخواهیم. این قدرتی بود که خدا به شما داد و باید از خدا تشکر کنیم. این قدرتی بود که ایمان به خدا این قدرت را آورد؛ این تحولی بود که به دست خدا واقع شد. الآن هم باز جوانهایی گاهی میآیند پیش من و میگویند دعا کنید که ما شهید بشویم. شهادت را میخواهند. این یک تحولی بود که در این ملت پیدا شد که برایشان زندگی این دنیا خیلی مطرح نبود؛ شهادت را میخواستند. اگر مطرح بود این امور مادی این زندگی، نمیرفتند در مقابل توپ، در مقابل تانکها، مسلسلها. رفتند در مقابل توپ و تانک، از بچه این قدری رفت تا بزرگها، از دانشگاهی رفت تا علمای مذهب؛ از بازاری رفت تا کارگر؛ ارتش هم جزو شما شد. یک ارتشی که سالهای طولانی اینها برای خودشان درست کرده بودند برای مطالب خودشان بود دیدید که در ظرف یک مدت کمی همین ارتش پشت به آنها کرد، و رو به شما کرد؛ این قدرت خدا بود. این چیزی بود که خدا به شما عنایت کرد و باید این عنایت خدا را حفظ کنید. حفظ این عنایت خدا، که منشا همه پیروزیها ان شاء الله خواهد شد به این است که این قدمهای دیگری هم که ما باید برداریم، همه با هم پشتیبانی کنیم.
عدم امکان پیروزی انقلاب اسلامی، از دید مادی
همان طوری که از اول ایمان مبدا این شد که این نهضت پیش برود. و اجتماع همه شما به واسطه ایمانی که در دلتان بود اسباب این شد که همچو قدرت شیطانی را در هم کوبیدید. این یک عنایتی بود، عنایت خاصی بود از خدای تبارک و تعالی و لهذا حساب همه اشخاصی که به مادیات فکر میکردند آن اشخاصی که توجه به معنویات نداشتند، همه حسابهایشان باطل از کار در آمد، روی حسابهای مردمی که حسابهایشان روی همین حسابهای دنیاست و به معنویات نظری ندارند، روی آن حساب، حق با آنها بود که امکان ندارد که این قدرت از بین برود. این را مکرر به ما میگفتند، خصوصاً این آخر در پاریس هی دستجات میآمدند و بعضیها، نه اینکه سوء نیت داشتند، خیرخواه بودند، لکن اشتباه داشتند، روی حساب مادیت روی حسابهای اهل دنیا نباید یک ملتی که هیچ ندارد- حالا شما این چهار تا اسلحهای که دارید بعد از انقلاب بوده است. قبل که هیچ نداشتید. غنیمت است اصلًا این. و الّا قبلًا که نداشتید- یک ملتی که هیچ ندارد جز یک مشتِ خالی، یک ملتی که زنهایش همیشه در پرده بود و پایشان را بیرون نمیگذاشتند، یک ملتی که حاضر نبودند یک قدم برای یک اموری بردارند، یک تحولی واقع شد، تحول الهی، که همین ملت که هیچ نداشتند بر آنها که همه چی داشتند مقدّم شد.توجه ننمودن به منافع شخصی
مشتهای شما با ایمانی که پشتش بود بر این تانکهای غول پیکر غلبه کرد. خونهای جوانهای ما بر مسلسلها غلبه کرد. این چیزی بود که خدا به شما داد و باید این را حفظش کنید. الآن به فکر این نباشید که ما پاسدارها مثلًا- نیستید شماها- [به] ما پاسدارها حقوق بهمان نمیدهند؛ کم میدهند. همان طوری که آن وقت که در حال انقلاب بودید و در حال جلو رفتن و شکستن سد بودید، هیچ کدام نمینشستید فکر بکنید که ما شب که برویم منزل شام چی هست. اصلًا این فکر در ذهن هیچ کس نبود، من میدانم نبود، اگر بود نمیآمدند جان بدهند. آن روزی که شما راه افتادید به میدان و توی خیابانها، آنها با ابزار غول پیکر و شما با مشت، هیچ به فکر این نبودید که حقوقم کم است، حقوق مطرح نبود، جان مطرح نبود، تا حقوق برسد. این روحیه، شما را غلبه داد. این را حفظش کنید این چیزی که شما را غلبه داد! مادامی که آن هست پیش شما، شما پیروزید، دعا کنید باشد. جدیت کنید، جدیت کنید که نگهش دارید. خدا به شما یک عنایتی کرده است. این عنایت را حفظش کنید، نگهش دارید، نگه داشتنش به این است که حالا تا آن قدمهایی که اصول مسائل درست میشود باز به فکر اینکه من حقوقم کم است، من رتبهام کم است، به این فکر نباشید.حالا باید همه، همان طوری که از اول مقصد را نگاه میکردید و به مطالب خودتان توجه نداشتید، حالا هم مقصد را نگاه کنید به مطالب خودتان توجه نکنید. من این مطلب را برای شما تنها نمیگویم؛ من برای همه دارم میگویم. بازاری حالا نباید به فکر منفعت بردن باشد. کارگر به فکر این نباشد که حقوقش کم است، دهقان به فکر این نباشد که امسال زراعت چطور است، باران آمده یا نه. اینها فکرهایی است که شما را از آن قدرت بازمیدارد؛ از آن قدرت الهی بازمیدارد. شما «قیام للَّه» کردید. آن وصیتی که خدای تبارک و تعالی به پیغمبر اکرم فرمود که به آنها بگو من یک حرف دارم، یک موعظه دارم؛ هیچ چیز دیگر من نمیگویم، یک موعظه: انَّمَا اَعِظُکُم بِوَاحِدَهٍ اَن تَقُومُوا ل «1») 55 (. نهضت کنید برای خدا. یک نفر هستی، برای خدا نهضت کن، پیروز میشوی. همه هستید، با هم برای خدا نهضت کنید.
نشانههای قیام للَّه
شما برای خدا نهضت کردید، دلیلش اینکه جان را گذاشتید کف دست و راه افتادید در خیابانها و فریاد کردید اسلام. این دلیل بر این است که شما برای خدا کردید این کار را. اگر برای خدا نبود، خوب، کسی جان برادرش را، خودش را نمیدهد. تو میدانی که دارد تفنگ میآید، دارند مسلسل میبندند؛ دارد توپ میآید، تانک میآید، سرباز مسلح است. این دلیل بر این است که برای خدا این کار انجام گرفت. همین وصیت خدا موعظهای که خدا کرده است، عمل شد: اعظکم بواحده. یکی. إنما اعظکم بواحده. به آنها بگو که من فقط یک موعظه دارم و آن این است که نهضت شما، قیام شما، برای خدا باشد. توی این همه چیز هست، توی این یک کار، یک موعظه، همه چیز هست. شما این موعظه خدا را پذیرفتید تا حالا، نگذارید از دستتان برود. قیام للَّه باشد، برای خدا؛ از حالا به بعد هم برای خدا. شما شبها خیلیهاتان، یا همهتان، تا صبح بیدارید، آن وقتی که جوان باید بخوابد در بستر، شما ایستادهاید و تفنگتان به دوشتان است، این اگر برای خدا نباشد برای کی هست؟ کسی زور نگفته به شما. یکوقت این است که یک صاحب منصب ایستاده آنجا و تفنگش را کشیده میگوید باید بایستید اینجا؛ آن برای خدا نیست؛ برای صاحب منصب است، برای تفنگ است. کسی حالا به شما فشاری نیاورده که پا شوید بایستید تا صبح. این «للَّه» است. برای خدا. جوانی که باید در دل شب بخوابد، اقتضای جوانی این است که بخوابد، شما نمیخوابید، تفنگ را به دوش کشیدید و خودتان را در معرض هلاکت گذاشتید. شیاطین باز دنبال هستند که خدای نخواسته بزنند؛ و شما ایستادید و دارید از اسلام طرفداری میکنید، این برای خداست. اگر برای خدا نبود، چه کاری بود که انسان خوابش را بگذارد کنار و بیاید در یک جایی که معرض خطر است، از مورد اطمینان، از معرض امان، از خواب دست بردارد بیاید در معرض این خطر و خواب عزیزش را از دست بدهد. این نمیشود غیر از خدا. زور هم که نیست. هیچ کس هم به شما نگفته، فقط یک قدرت در شما هست، آن قدرت ایمان است، این را حفظش کنید. این همان است که شما را تا اینجا پیروز کرده است و همه حرفهای مادیین را باطل کرده است. حرفهای کمونیستها با همین باطل میشود. اگر فقط دنیاست و فقط همین است، این قدرت که زمین زد آن قدرتهای بزرگ را! اگر همین بود نمیشد. شما همه میگفتید معقول نیست؛ امکان ندارد. بیایید بسازید. یک قدری شما هم پایین بیایید از آن چیزی که ... میگویید. ایمان بود که شما را به اینجا رساند و این ایمان را حفظ کنید تا شما را به آخر برساند.تایید طرح دولت و تصویب قانون اساسی
ما حالا باید قانون اساسی را آن طوری که اسلامی باشد، اساس را تحکیم کند، باید آن را تصویب کنیم و این هم باید زود تصویب بشود. این طرحی که دولت داده است همین طرح صحیح است. و اگر بخواهد آن طوری که این غربزدهها میگویند که شما هم مطابق مثلًا چیزهایی که دنیا میپسندد یک مجلسی درست کنید، با پانصد- ششصد نفر آدم، و بعدش یکی یکی بنشینند همهشان آنجا، این معنایش این است که ما تا دو- سه سال دیگر بنشینیم و عزا بگیریم و آنها قوه پیدا بکنند! طرحی است که یا از غرب ریخته شده است؛ یا از آنجایی که شاه آنجا هست. از آنجا این طرح آمده بیرون، وارداتی است! این طرح قبول نیست. ما میخواهیم زود کلک قضیه کنده شود. مملکت اسلامی بشود ان شاء الله. و حالا همهتان و همهمان باید دنبال همین معنا باشیم که همین طرحی که دولت گفته است، همین را ما تعقیبش کنیم و این هم مطابق با همان چیزهایی است که آنها میخواهند منتها آنها یک چیز دیگر میخواهند که جیبهاشان پر بشود و اسلام جیب پر کن نیست! اسلام با ضعفاست.احقاق حقوق محرومان
اسلام آن است که امیرش میفرماید، رئیسش میفرماید که من میترسم که در آن طرف- به حسب نقل- آن طرف مملکت یک کسی گرسنه باشد؛ شاید آنجاها کسی چیزی نداشته باشد بخورد؛ زندگیام باید این باشد که دلم آرام باشد که اگر او آنجا گرسنه است، من هم اینجا گرسنهام. اسلام این است. البته خودش میفرماید شما قدرت ندارید و صحیح میفرماید، ماها قدرت نداریم، اما این قدرت را داریم که جیبهایمان را دیگر پر نکنیم! برای عرض میکنم که املاک زیاد و قصرهای .... این را قدرت داریم که از مال این فقرا و از مال این ضعفا، این پول نفت، پول زیادی که ما نمیتوانیم خیلی تصورش را بکنیم، اکثرش به جیب این خانواده رفته؛ اکثرش توی جیب اینها، اینها و دوروبریشان. آن قدرش که به جیب اینها رفته. و آن قدرش هم به جیب امریکا رفته. ما میخواهیم این لقمه را از توی دهن اینها بیرون بیاوریم بدهیم به فقرا این کارگرهای صنعت نفت ما با آن زحمت، با آن بیچارگی کار بکنند، آن وقت برود توی شکم این چیزدارها و آنهایی که در خارج برای خودشان املاک درست کردند، برای خودشان پارک درست کردند؟ این صحیح است؟! ما میخواهیم از توی شکم اینها این را بیرون بیاوریم پخشش کنیم بین همین ملت. همینهایی که این انقلاب را بپا کردند.و من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت شما را میخواهم و دلم به شماها خوش است. ان شاء الله خداوند همهتان را حفظ کند. موفق باشید.