بسم الله الرحمن الرحیم
حساسیت نظام جمهوری اسلامی
ما تحت مراقبت هستیم. همان طور که شما پاسداران عزیز و همه پاسداران این ملت مراقبت میکنند از کشور و دنبال این هستند که دستهایی که میخواهند با توطئههای شیطانی این نهضت را خاموش کنند یا سست کنند، شماها مراقبت دارید از اینکه جلوگیری بکنید، چشمهایی هم هست که از شما مراقبت میکند. چه چشمهای دشمنانتان؛ و چه چشمهای دوستانتان؛ و چه مراقبتهای ملائکه الله؛ و چه مراقبت خدای تبارک و تعالی. همه تحت مراقبت هستید. همان طور که شما مراقبت میکنید از خلافکارها، تحت مراقبت هستید که مبادا خلافکاری بکنید. امروز غیر از دیروز است. دیروز، که کشور ما طاغوتی بود، اگر افراد خلافی میکردند در دولت طاغوت بود؛ جرم سبکتر بود. و افراد عادی اگر خلاف بکنند خلاف است لکن جرم سبکتر است. امروز از دو جهت خلافها سنگین تر است و خطاها بزرگتر. از یک جهت، که مملکت جمهوری اسلامی است و چشم عالم دوخته شده است به این جمهوری اسلامی. دشمنها دارند مراقبت میکنند، دارند توجه میکنند، ما را تحت مراقبت قرار دادهاند، که ببینند آن جمهوری اسلامی چیست؛ واقعیت این جمهوری اسلامی چیست. واقعیت هر رژیمی و هر حکومتی از اجزای آن رژیم و اجزای آن حکومت و اعمال آنها آن واقعیت پیدا میشود و معلوم میشود. اگر- چنانچه- امروز که ما جمهوری اسلامی ادعا میکنیم که هست و رژیم فاسد بحمد الله رفت و حالا به حسب رایی که همه دادید به جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی مستقر شد، اگر امروز از مردم عادی هم خطایی صادر بشود، جرمش زیادتر از دیروز است. دیروز در حکومت طاغوت بود، امروز در حکومت رسول الله است. در حکومت پیغمبر اکرم اگر- چنانچه- کسی خلاف بکند، فرق دارد تا اینکه در حکومت طاغوت خلاف بکند. از این جهت، همه ملت تحت مراقبت هستند. هم چشمهای دشمنها دوخته شده است به این ملت و این جمهوری اسلامی و هم چشمهای دوستان؛ و هم مراقبتهای ملائکه الله؛ و از همه بالاتر، توجه خدا.قلمهای زهرآگین بر ضد مکتب
چشمهای دشمنها دوخته شده است که از شماها، از ماها، از اجزای این ملت، از افراد این ملت، که اینها رای دادند به اینکه، حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی، مناقشه کنند؛ خردهگیری کنند؛ خرده خردهگیری. نه خردهگیری شخصی به افراد که بگویند فلان این طور بود؛ مناقشه به اینکه جمهوری اسلامی این است. آنها مراقب این مطلب هستند که آنهایی که با جمهوری اسلامی مخالفند و کم نیستند؛ در مسلمین هم زیادند. حکومتهای طاغوتی، که الآن در بلاد مسلمین هست، بسیاری از آنها هم با حکومت جمهوری اسلامی مخالفند. در صورتی که خوب، اکثر افراد خارجیهایی هستند که به اسلام اعتقاد ندارند. آنها هم اکثرشان. البته خیلیهایشان اسلام را محترم میدانند. یعنی بسیاریشان حکومتهاشان مخالفند با اسلام و جمهوری اسلامی. در داخل هم ما زیاد داریم این طور. همین الآن در داخل هم بسیار هست. از اینهایی که با جمهوری اسلامی مخالفند. با جمهوریش مخالف نیستند؛ با جمهوری اسلامیش مخالفند. اینها همه چشمهایشان را دوختهاند که از ما یک خطایی ببینند؛ یکی را هزار تایش کنند؛ در نوشتههاشان، در مجلههاشان، در روزنامههاشان، خارج، داخل، یک مطلب جزئی را بزرگش کنند. این اشخاصی که، دشمن با ما هستند، با قلمهای زهرآلودشان میخواهند این نهضت را آلوده کنند، ننگین کنند، به عالم نمایش بدهند که اسلام هم همین است، حالایی که اسلامی شده است و اینها ادعا میکردند که حکومت اسلامی یک حکومت عدالت است، دولت اسلامی دولت عادل است، پاسبان اسلامی یک پاسبان عادل است. اگر خدای نخواسته ما یک اشتباه و خطایی بکنیم، این طور نیست که یک شخص اشتباه کرده؛ یک شخص خطا کرده؛ اینها پای شخص حساب نمیکنند؛ اینهایی که میخواهند مکتب ما را آلوده کنند پای مکتب حساب میکنند. یعنی بیانصافی میکنند. شخص اگر کاری کرد به مکتب مربوط نیست؛ لکن آنها دنبال ایناند که گناه شخص را پای مکتب بگذارند.رسالت پاسداری در حساس ترین مقطع
بنا بر این، از من تا آقا، تا همه اقشار ملت، الآن پاسداری از اسلام به این معنا [ست] که همچو پاسداری بکنیم که بهانه دست این اشخاصی که بهانه گیر هستند و جرم من را و جرم شما را پای مکتب حساب میکنند، یک همچو بهانهای دست اینها ندهیم. از خودمان پاسداری کنیم. بدانیم که ما تحت مراقبت دشمن هستیم؛ تحت مراقبت دوست هستیم؛ تحت مراقبت اولیای خدا هستیم؛ تحت مراقبت خدا هم هستیم. عالم محضر خداست، الآن ما در محضر خدا هستیم. خدا همه جا هست؛ حضور دارد. اگر خلافی بکنیم، در حضور خدا خلاف کردیم؛ در محضر خدا خلاف کردیم. و با ادعای به اینکه جمهوری اسلامی است و الآن هم رژیم رژیم جمهوری اسلامی است، اگر خدای نخواسته ما به وظایفی که باید پاسدار عمل کند [عمل نکنیم]، من هم پاسدارم، آقا هم پاسدار است، و شما همه، همه ملت اسلام پاسدار اسلامند: کُلُّکُم رَاعٍ و کُلُّکُم مَسئول «1» همه باید رعایت بکنند، همه مسئول هستند، اگر بنا باشد که خدای نخواسته در یک قطعه از زمان که حساسترین قطعات زمان است بر کشور ما و بر اسلام، اگر خدای نخواسته از پاسدار، چه پاسدار روحانی، که آنها هم همه پاسدارند- روحانیون- و چه شما آقایان که پاسدار هستید، اگر از این دو قشر پاسدار اشتباه و خطایی واقع بشود، اینهایی که دشمناند پای اسلام حساب میکنند. دوستها نه، دشمنها پای اسلام حساب میکنند و مکتب ما را میکوبند، و این یک مسئولیت بزرگی است برای همه. این طور نیست که من خیال کنم یا شما خیال کنید که خوب، من معصیت کارم و بینی و بین الله مثلًا چه. نه مساله این نیست. مساله مکتب است؛ مساله اسلام است. الآن ما در یک وقتی واقع شدیم که حیثیت اسلام دست ماهاست.اگر ما در رژیم سابق یک اشتباه و خطایی میکردیم، پای اسلام حساب نمیشد. یک رژیم طاغوتی بود. نمیگفتند که دولت اسلامی کذا. میگفتند در دولت طاغوت این [جریان] واقع شده است. دشمنان هم نمیگفتند دولت اسلامی، در اسلام، این است. دوستها هم نمیگفتند. امروز که اسلام است، امروز که دولت اسلامی است، مملکت رژیمش جمهوری اسلامی است، شماها پاسدار اسلام، همه ما ان شاء الله پاسدار اسلام هستیم، اگر چنانچه حالا یک خطایی واقع بشود، فرم این خطا با خطای سابق فرق دارد. برداشت دشمنهای ما در این جمهوری اسلامی با برداشتشان در رژیم طاغوتی فرق دارد: پای اسلام حساب میشود و این یک مسئولیت بزرگی است به عهده ما. مسئولیت بسیار بزرگی است به عهده این آقا، که سرپرست پاسداران هست، این مسئولیت بزرگی است به عهده هر یک شما. که یک عدهای در تحت نظارت شما هست. مسئولیتی است برای خود آن افرادی که پاسدار هستند. همه در این مساله مشترک هستیم که مسئولیت داریم. من یک جور مسئولیت دارم؛ آقا یک جور مسئولیت دارد؛ شما آقایان یک جور مسئولیت دارید؛ قشرهای ملت، پاسدارهای دیگر، قشرهای دیگر، همه مسئولیت داریم. برای اینکه امروز خطای ما، خصوصاً خطای قشر روحانی و قشر پاسبان، قشر پاسدارهای اسلام، اینها پای اسلام حساب میشود. یعنی دشمنهای ما میآیند ثبتش میکنند به اسم اسلام؛ و در خارج و داخل، در خارج با صراحت، در داخل با اشاره، منعکس میکنند که جمهوری اسلامی همین است.
خطر قربانی شدن مکتب
حالا که ما هیچ کاری نکردیم و معممین دیکتاتوری نکردند، خوب، حالا دارند به ما میگویند دیکتاتور! باید معممین متوجه باشند که اشخاص میخواهند برای شما مناقشه کنند. اگر خدای نخواسته در یک جا یک معممی یک خلاف بکند، یک زوری خدای نخواسته بخواهد به کسی بگوید، حرف اینها همه آخوندها را میگویند دیکتاتورند، میگویند همه دیکتاتورند. از آن وقت تا حالا دیکتاتوری محمد رضا بود، حالا دیکتاتوری عمامه و کفش است! اینها دنبال ایناند که درست کنند. و ما باید مراقبت کنیم. این مراقبت از آن مراقبتی که شما از دزدها میکنید و از خیانتکارها میکنید، این مراقبت بالاتر است. این مراقبت مراقبتی است که اساس اسلام در خطر است؛ مکتب در خطر است.اگر فرض کنید که توطئهها با هم جمع بشود خدای نخواسته- همه توطئههایی که میگویند هست، و لو باور نکنید که یک اساسی دارد، لکن خوب شایعات است- شما اگر فرض کنید که توطئهها همه با هم جمع بشوند و شما پاسدارها و این آقا و این بنده و همه را بیایند از بین ببرند اما مکتبمان محفوظ باشد، ما شکست نخوردیم. ما به وظیفهمان عمل کردیم. نتوانستیم مطلب را به آخر برسانیم، چون قدرت نداشتیم. حضرت امیر، سلام الله علیه، نتوانست در جنگ معاویه غلبه کند. مغلوب شد. یعنی همان اشخاص که با خودش بودند، همان اشخاص مخالفت کردند با او و مغلوبش کردند. لکن مکتبش محفوظ بود.
سید الشهدا مکتبش محفوظ بود، و خودش شهید شد. شهادت گاهی مکتب را پیش میبرد و شاید اکثراً این طور باشد. خدا نکند که یک وقت شهادتِ مکتب پیش بیاید؛ اسلام را لکه دار کنند؛ جمهوری اسلامی را بگویند این رژیم هم مثل همان رژیم. برای اینکه ما باید از افرادش، از اشخاصی که تبع او هستند، بشناسیم. و ما وقتی که اطرافش و افرادش را ملاحظه میکنیم، میبینیم اینها هم از همان سنخ کارها میکنند. اینها هم منزل مردم میریزند. بحق هم باشد نباید کرد. در صورتی که بحق هم باشد، بحق هم باشد، نباید یک کاری کرد که صورتْ صورتِ باطل است. و لو واقع واقعِ حق است؛ یعنی به او صورت باطل میدهند.