مطلب مرتبط

سخنرانى در جمع اعضاى جهاد سازندگى قم (توطئه گروههاى چپ)
شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

سخنرانی در جمع اعضای جهاد سازندگی قم (توطئه گروههای چپ)

قم
هشدار درباره توطئه عوامل امریکا تحت نام گروههای چپ
اعضای جهاد سازندگی قم‌
جلد ۹ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۲۱ تا صفحه ۲۳

بسم الله الرحمن الرحیم‌
[ان شاء الله نزد] خدای تبارک و تعالی ماجور باشید. و توجه داشته باشید که کارهای اسلامی باید در اطرافش توجه بشود که صد در صد اسلامی باشد.

دشمنان خلق، نوکران امریکا

شما الآن دارید می‌روید در دهات، ممکن است که آنجاها- در دهات- بعضی عناصر غیر اسلامی باشند، آنها را هدایت کنید. آنها را نگذارید که یک کارهای خلافی بکنند؛ تبلیغات خلافی بکنند. البته در حدود همان که از آنها بپرسند: خوب، شما چه می‌خواهید؟ شمایی که می‌گویید ما برای مردم، برای توده، برای خلق می‌خواهیم یک کاری بکنیم، خوب، زراعت را آتش زدن، این برای خلق یک خدمتی است؟ قبلًا این عدّه می‌رفتند نمی‌گذاشتند کِشت بکنند؛ بعدش نمی‌گذاشتند دِرو بکنند، بعدش درو کردند، خرمن کردند، حالا خرمنها را آتش می‌زنند! این نفعش توی جیب کی می‌رود؟ ما حساب بکنیم، ما بخواهیم عمّال یک رژیم را بشناسیم، باید ببینم که این کاری که این می‌کند نفعش تو جیب کی می‌رود؛ تو جیب هر کس که رفت این نوکر اوست! و مستقیماً تو جیب امریکا می‌رود. برای اینکه ما وقتی که زراعت نداشته باشیم، گندم نداشته باشیم، چیز نداشته باشیم، از جایی که صادر می‌شود امریکاست، مهمّش اوست. شوروی به ما گندمی نمی‌دهد؛ خودش هم محتاج است؛ از امریکا صادر می‌شود برایش. نفع این کارها مستقیماً توی جیب امریکا می‌رود.
پس اینکه ما می‌گفتیم که اینهایی که به اسم «چپی» و به اسم کذا دارند عمل می‌کنند، اینها از عمّال امریکایند- ممکن هم هست خودشان ندانند بعضیشان- این برای این است که کار، کارِ امریکایی است! کار کاری است که می‌خواهد گندم نباشد؛ ما زراعت نداشته باشیم؛ و آنها که زراعتشان زیاد است- و آتش می‌زنند گاهی وقتها و دریا می‌ریزند- آنها زراعتشان را بدهند به ما و پولش را بگیرند. شمایی که می‌گویید ما برای مردم دلسوز هستیم، برای خلق می‌خواهیم کار بکنیم، خوب، بیایید کمک کنید تا گندم زیاد بشود. بیایید شما هم با این آقایان بروید درو کنید؛ بروید گندمها را جمع بکنید؛ بروید زراعتها را تصفیه کنید تا برای مردم باشد. اگر خلاف این شد و راه، راهِ شلوغکاری و به هم زدن شد، این باید دید که آنی که بیشتر در این کار فایده می‌برد کیست، آن است که شما را وادار می‌کند به این کار. و ما می‌بینیم که امریکا بیشتر نفع می‌برد؛ برای اینکه امریکا در این شکست از همه بیشتر شکست خورد. او بیشتر از ایران منفعت می‌برد شکست او هم بیشتر، ناراحتی او هم بیشتر است، و دسیسه او هم بیشتر است.

موسّس حزب توده‌

شما توجه داشته باشید به اینکه اینها را هدایت کنید. این جوانها بسیارشان گول خورده‌اند؛ نمی‌دانند چه بکنند. اصلًا آن «حزب توده» را من اولش را می‌دانم؛ ابتدای حزب توده را. آن کسی که حزب توده را ایجاد کرد همسفر مکه ما بود! می‌خواهم بگویم که قضیه توده‌ای نبود؛ توده‌ای آن وقت همان بود که از شوروی صادر می‌شد! این همسفر مکه ما بود. سلیمان میرزا؛ «1» و یک آدم مقدس مآبی بود و دو- سه نفر هم همراه خودش آورد. خودش اولاد نداشت لکن یک کسی را به اولادی قبول کرده بود و او را هم برداشته بود آورده بود مکه. خودش هم یک آدم نمازخوان! در آن شعرها، آن وقت که تکفیر سلیمان نمازی «2» و کذا برایش گفته بود که این نماز می‌خواند، چرا تکفیرش می‌کنی؟! حزب توده به دست سلیمان میرزای نمازی و طاعتی و مکّه برو ایجاد شد! این مستقیماً از انگلیس‌ها بود. حزب توده شوروی نبود؛ حزب توده انگلیس‌ها بود! آن وقت انگلیس‌ها اینجا [نفوذ] داشتند؛ حالا امریکایی‌ها هستند. در دربار همین محمد رضا خان از همین کمونیست‌ها خدمتگزار بودند! از همین سران اینها خدمتگزار بودند. مطلب این نیست که ما خیال کنیم که نه اینها کمونیست‌اند؛ کمونیست نیستند اینها، کمونیست به آن معنایی که خودشان ادّعا می‌کنند که ما طرفدار ضعفا و مستضعفین هستیم و می‌خواهیم اینها زندگی [راحتی داشته باشند] نه اصلًا اینها آن نیستند. اینها طرفدار سرمایه دارها و طرفدار قلدرها هستند، و می‌خواهند ما محتاج به آنها باشیم، و گندمها را از آنها بیاوریم و پولش را بدهیم. و بعد هم نفت ما را بیایند ببرند.
آنها را هدایت کنید، نگذارید توی ده رخنه بکنند. این دهات که می‌روید، اگر اینها یکیشان آمدند، یکیتان بایستید صحبت بکنید، مساله بگویید. اگر این مطلبی که من عرض می‌کنم به آنها درست بگویید؛ اینها از آن ده می‌روند؛ از آن دهات می‌روند، می‌روند یک جایی دیگر را پیدا می‌کنند.
ان شاء الله خداوند همه شما را تایید کند. موفّق باشید، موید باشید و به خدمت خودتان ادامه بدهید.

«۱»- از پایه گذاران اولیه احزاب کمونیستی در ایران.«۲»- به رغم اینکه سلیمان میرزا خود را کمونیست می‏دانست ولی نماز می‏خواند، روزه می‏گرفت و آن گونه که امام خمینی اشاره کرده است به حج هم می‏رفت! بدین جهت او را به استهزا« سلیمان نمازی» می‏گفتند.


امام خمینی (ره)؛ 17 تیر 1358

صوت مطلب

کیفیت متوسطحجم 2/99 مگابایتبیشتر

فراز طلایی

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: