درآمد:
عالم و اندیشمند گرانمایه، حضرت آیت الله سید جعفرکریمی از یاران و شاگردان دیرین امام خمینی و عضو هیات استفتائات ایشان بوده است. پیشینه و کیفیت ارتباط ایشان با رهبر کبیر انقلاب موجب گشته است که وی از رویدادهای تاریخ انقلاب اسلامی، از جمله دو واقعه عزل آیت الله منتظری و انتخاب آیت الله خامنهای به رهبری خاطراتی شنیدنی داشته باشد.گفت وشنودی که درپی میآید،درباره این دو موضوع با ایشان انجام شده است.
- جنابعالی در فرآیند انتخاب آیتالله منتظری به قائممقامی حضرت امام بودید. چگونه به انتخاب ایشان برای این منصب رسیدید؟
بسماللهالرحمنالرحیم. خدمتتان عرض کنم که درآن دوره، کشور درگیر جنگ و مسائل و مشکلات فراوانی بود .خاطرم هست که مرحوم آقای جمی روزی این مسئله را مطرح کرد که:«اگر خدای ناکرده برای امام اتفاقی بیفتد، در این شرایط خطیر و بحرانی، مسئولین فرصت کافی برای مشورت و انتخاب جانشینی امام نخواهد داشت و خوب است که تا دیر نشده، برای این مشکل چارهای بیندیشیم». سپس آقای منتظری را به دلیل سوابق انقلابی و ارتباط نزدیک با امام و حضور در صحنههای حساس انقلاب پیشنهاد کرد. عدهای از دوستان هم با این پیشنهاد موافق بودند.
- با امام مشورت کردید؟
خیر. ایشان بنا نداشتند در تصمیمات مجلس خبرگان دخالت کنند. مجلس خبرگان هم قرار نبود در تصمیمگیریهای خود با امام مشورت کند.
- خود شما چه برداشتی از این انتخاب داشتید؟
من میدانستم که امام در مجموع با این امر موافق نیستند و ایشان را برای این امر خطیر مناسب نمیدانند.
- چرا؟
امام به شیوههای مدیریتی آقای منتظری، نحوه سیاستمداری ایشان و بیتوجهی به همه جوانب موضوعات و اظهار نظرهای بیملاحظه و سهلانگارانه ایشان نظر مثبتی نداشتند والبته برخی از خواص هم این را میدانستند.
- پس قاعدتا شما هم موافق نبودید؟
بله،من با آن شتابزدگی و بدون مشورت قبلی، تصمیم گرفتن را درست و این شیوه را به صلاح کشور نمیدانستم. به همین دلیل از ریاست مجلس وقت خواستم که صحبت کنم و گفتم:«تعیین قائممقام رهبری امری نیست که به این سرعت دربارهاش تصمیم بگیرید. امام هم از سلامتی برخوردارند و با نهایت هوشمندی و درایت، کشور را اداره میکنند. هنوزهم فرصت برای مشورت و انتخاب فردی شایسته برای این کار خطیر وجود دارد. لذا دلیلی برای تعجیل وجود ندارد. از سوی دیگر مردم بر این خواهند شد که چه ضرورتی چنین تعجیلی را ایجاب کرده و دشمنان هم برداشت سوء خواهند کرد».
پس از صحبتهای من در آن جلسه در مورد قائممقامی آقای منتظری تصمیمی گرفته نشد، ولی در جلسه بعد هواداران ایشان اصرار کردند و بالاخره موضوع را به تصویب رساندند. قرار هم بود که موضوع فعلاً رسانهای نشود، ولی امام جمعه قزوین خبر را رسانهای کرد!
- اشاره کردید که امام با این انتخاب موافق نبودند. غیر از دلایلی که برشمردید، دیگر دلایل امام چه بوددند؟
امام مراتب علمی و سوابق مبارزاتی آقای منتظری را تائید میکردند، اما ایشان را مردی ناآشنا به مصالح نظام و بیخبر از نیرنگهای دشمنان داخلی و خارجی و مردی سادهاندیش و زودباور میدانستند. از همه بدتر اینکه بیت ایشان محل رفت و آمد افراد شروری چون سیدهادی و سیدمهدی هاشمی بود. امام بارها توسط بنده، آقای شرعی و آقای راستی برای ایشان پیغام فرستادند که این افراد را از اطراف خود برانند، ولی آقای منتظری توجه نکرد.
پس از آنکه منافقین اعلام نبرد مسلحانه و رویارویی مستقیم با جمهوری اسلامی را کردند و مردم بیگناه را یکی پس از دیگری به شهادت رساندند، امام به همه نیروهای انتظامی دستور دادند این منافقین کور دل را تحت تعقیب قرار دهند و هرچه سریعتر دستگیر کنند و به سزای اعمالشان برسانند. آقای منتظری در مصاحبههای خود با این دستگیریها بنای مخالفت را گذاشت و در شرایط بحرانی جنگ و اعلام نبرد مسلحانه توسط منافقین، فرصتهای بسیاری را برای سوء استفاده دشمنان فراهم ساخت. امام بارها تذکر دادند و خود من مکرر به ایشان التماس کردم که: دست از این کارها بردارد و بیش از این ما را دشمن شاد نکند و راه خود را از امام و مردم انقلابی جدا نکند! حتی از ایشان خواستم: این سخنان را در رسانهها اعلام نکند و با خود امام در میان بگذارد و راه حلی پیدا کنند. یک بار موفق شدم ایشان را قانع کنم که با امام صحبت کند و از قم تا تهران هم یادآوری کردم که: موقع صحبت با امام، دل ایشان را که به اندازه کافی از جنگ و نیز ترورهای کور منافقین خون هست، بیش از این آزرده نکند. وقتی خدمت امام رسیدیم، من احساس کردم شاید بخواهند خصوصی حرف بزنند و حضور من مانع باشد، لذا خواستم از اتاق بیرون بروم که امام اشاره کردند بمانم. پس به آقای منتظری گفتند که:«انتقاد از نیروهای انتظامی و دادگاههای انقلاب در رسانهها پیامدهای وخیم زیادی دارد، یکی اینکه خدمتگزاران واقعی نظام را دلسرد میکند. دیگر اینکه مردم که خودشان گرفتار نگرانیهای زیادی هستند، بیش از پیش مضطرب میشوند و از همه مهمتر اینکه موجب سوءاستفاده دشمنان انقلاب و کشور میشود. بنابراین بهتر است در حرفهایشان مراعات مصالح نظام و کشور را بکنند و از فردی با این سوابق درخشان مبارزاتی انتظار نمیرود از مشتی منافق مفسده جو حمایت کند و علیه مصالح کشور حرف بزند».
متاسفانه از آن جلسه نتیجه خوبی گرفته نشد و آقای منتظری همچنان به شیوه خود ادامه داد و حتی بر غلظت انتقادات خود افزود. زمانی که ترورهای منافقین بیشتر و در نتیجه موج دستگیریها هم قویتر شد، عدهای دور آقای منتظری را گرفتند و ایشان را به مخالفت آشکار علیه دادگاههای انقلاب و نیروهای امنیتی و انتظامی برانگیختند. دشمنان هم با انتشار گسترده بیانات ایشان از رسانههای خود در سراسر دنیا، به بحرانهای کشور دامن زدند و نهایت سوءاستفاده را بردند.
- و این فرآیند منجر به عزل آیتالله منتظری شد.اینطور نیست؟
البته امام باز هم سعی کردند با فرستادن پیام و نامه، آقای منتظری را متوجه شرایط بحرانی کشور بکنند و مانع از کارهای ایشان بشوند، ولی فایده نداشت تا بالاخره همه سران کشور را جمع و خطر عملکرد آقای منتظری را به انقلاب و نظام گوشزد کردند و از اینکه به رغم تذکرات و پیغامهای متعدد، آقای منتظری همچنان به شیوه قبلی خود عمل میکرد، ابراز تاسف کردند. بعد هم طی حکمی ایشان را از قائممقامی خود برکنار کردند. امام قصد داشتند همان شب این خبر را از طریق صدا و سیما اعلام کنند، اما آقایان صلاح ندانستند و از ایشان خواستند اجازه بدهند که ابتدا موضوع به اطلاع آقای منتظری برسد و به شکلی دیگر رسانهای شود. به این ترتیب نقشه مخالفان نظام که میخواستند از طریق آقای منتظری به اهداف خود برسند، نقش برآب شد.
- آیا امام این موضعگیریهای آیتالله منتظری را عمدی میدانستند؟
خیر. ایشان در هیچ جا به این نکته اشاره نکردهاند که آقای منتظری قصد تخریب نظام یا خیانت داشته است، ولی معتقد بودند که سادهلوحی و زود باوری آقای منتظری ممکن است در یک محیط طلبگی ضرر و زیان چندانی را به بارنیاورد، ولی برای یک سیاستمدار خصلت خطرناکی است و قطعاً کشور را در برابر دشمنان جهانی نظام که بسیار مزورانه و پیچیده عمل میکنند، دچار مشکل خواهد کرد. امام به دلیل موضع گیریهای ایشان که نهایتاً به سود ضد انقلاب تمام میشد، ایشان را قابل اعتماد نمیدانستند!
- از نظر شما چرا آیتالله منتظری به این شکل رفتار میکرد؟
این نوع رفتارها فقط از ایشان سرنمیزد. خیلیها فرق اداره کشور با اداره یک مسجد یا کلاس درس را بلد نبودند. سیاست کار هر کسی نیست و به هوش، بصیرت، شعور، درک بالا، تدبیر و اشراف به امور کشور و دنیا نیاز دارد. مسئولیت اداره یک کشور، آن هم یک نظام نوپای دینی بسیار مسئولیت سنگینی است.
- در شکلگیری این رفتارها چه کسانی را موثر میدانید؟
اول از همه خویشاوندان نزدیک ایشان یعنی سیدمهدی و سیدهادی هاشمی -که سوابق سوء زیادی هم داشتند- و دوم متعلقین و منفعتطلبهایی که با اظهار ارادت، خود را به ایشان نزدیک میکردند و در واقع حرفهای خودشان را در دهان ایشان میگذاشتند. آقای منتظری روی پیامدهای حرفهای خود فکر نمیکرد و دیگران هم نهایت سوءاستفاده را میکردند.
- از روزهای پایانی زندگی پربرکت حضرت امام برایمان بگویید؟
در ماهها وحتی روزهای آخر، ضعف جسمی بر امام غلبه کرده بود اما ذهن ایشان همچنان مثل یک مرد چهل ساله کار میکرد و به هیچ وجه نشانهای از پریدن حواس در ایشان دیده نمیشد.ضعفشان در حدی بود که یک بار فرمودند: اگر به خاطر شما نبود نمینشستم و ترجیح میدادم استراحت کنم!
با اینکه حضرت امام بیمار بودند، ولی فقدان ایشان در باور ما نمیگنجید وامید داشتیم که باز هم مثل دفعات قبل شفا پیدا می کنند، اما این بار بیماری ایشان خیلی طولانی شد. یک روز قبل از رحلتشان به عیادتشان رفتیم. همه داشتیم از بغض خفه میشدیم، ولی امام با لحنی آرام فرمودند:« چیزی که خدا مقدر کرده باشد همان میشود!»
یادم هست آن اواخر که خدمتشان میرفتم، میفرمودند که: «دیگر خسته شدهام و باید بروم، دیگر نمیخواهم کسی را ببینم». ایشان در اواخر عمر حتی دستور داده بودند نوه کوچکشان را هم -که خیلی به او علاقه داشتند- نزدشان نبرند. میخواستند از تمام علائق دنیوی ببرند. در روزهای آخر فقط حضرت آقا ومرحوم آقای هاشمی به حضور ایشان میرسیدند و در کنار تخت امام بودند.
- از جلسه انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به رهبری برایمان بگویید. آیا شما طرفدار شورای رهبری بودید؟
خیر، بنده هیچوقت با شورای رهبری موافق نبودهام و نیستم و شورای رهبری را برای اداره کشور ناکارآمد می دانم. بر اساس مبانی فقهی ولایت فقیه هم، شورای رهبری را شرعی نمیدانم. بنده نه در مجلس، نه بیرون از آن، سه نفر را هم سراغ نداشتم که بتوانند با هماهنگی کامل کشور را اداره کنند، لذا بر شورای رهبری اشکالاتی داشتم و هنوز هم دارم.
- چرا در بین روحانیون بسیاری که میشناختید، حضرت آقا را شایسته رهبری میدانستید؟
چون به نظر من شرایط رهبری ضرورتاً با اجتهاد فقهی حاصل نمیشود و یک رهبر باید دارای ویژگیهایی چون آشنایی با زمان، سیاستمداری، آیندهنگری، شجاعت، تدبیر و... باشد و من این ویژگیها را در ایشان میدیدم. به همین دلیل قصد داشتم اگر رهبری ایشان مطرح شد، قطعاً در دفاع از ایشان دلایلم را خطاب به مجلس خبرگان بیان کنم.
خوشبختانه شورایی بودن رهبری رای نیاورد و حضرت آقا انتخاب شدند و ما که در فقدان امام دچار اندوه و نگرانی بسیار بودیم، دوباره جان گرفتیم. البته خود آقا بشدت اصرار داشتند که از پذیرش این مسئولیت سنگین معاف شوند، ولی بزرگانی چون مرحوم آیتالله مشکینی قبول آن را امری الهی و شرعی و ملّی میدانستند. مجلس خبرگان هم با اکثریت قاطع رای به رهبری ایشان داد.
- و اینک پس از سالها رهبری ایشان را چگونه ارزیابی میکنید؟
وجود ایشان برای کشور و نظام نعمت بزرگی است. ایشان در طی این سالها با هوشمندی و تدبیر، نظام را از گردنهها و بحرانهای خطرناکی عبور دادهاند. امیدوارم ما مردم قدر این انقلاب و خون شهدا و ایثار و از خود گذشتگی امام و بزرگان انقلاب و قدر وجود حضرت آقا را بدانیم و در حفظ این انقلاب و نظام بکوشیم.
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قراردادید.