یادداشت
برادرِ نزدیک اما غیرقابل اعتمادِ انقلاب
گزارشی از مناسبات قذافی با امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی

برادرِ نزدیک اما غیرقابل اعتمادِ انقلاب


پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 57، فصل جدیدی در روابط ایران و لیبی بود. دولت انقلابی لیبی به رهبری معمر قذافی، مناسبات صمیمانه‌ای با دولت پهلوی نداشت. ادعاهای ناسیونالیستی آن زمانِ قذافی درباره خلیج فارس و جزایر سه‌گانه، «۱» دولتمردان ایرانی را به سمت قطع رابطه با لیبی سوق داده بود. «2» این قطع رابطه تا سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب ادامه یافت. قذافی و یارانش، مدتی پیش از فرارسیدن بهمن 57، طی سخنرانی‌هایی از حرکت انقلابی ایران حمایت ‌کردند. او در مصاحبه‌ای در بهمن 58 هم اعلام کرد که «من بار‌ها نظر خود را در مورد انقلاب ایران بیان داشته‌ام و همیشه آن را نیز نه به عنوان انقلاب ایران، بلکه انقلاب اسلامی در جهان تلقی کرده‌ام.» «3»

با این حال درباره نوع تعامل با قذافی، دو دیدگاه متضاد در میان نیروهای دخیل در انقلاب به وجود آمد. گروهی، به دلیل مساله ناپدیدشدن امام صدر و ادعاهای قذافی در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب مبنی بر ایجاد دولت عربی در جنوب ایران یا استقلال کردستان، مخالف ارتباط با قذافی بودند. اما در مقابل، افراد و گروه‌هایی هم بودند که ضمن تاکید بر پیگیری مساله سیدموسی صدر، عدم ارتباط با دولت لیبی را در آن مقطع زمانی به نفع امپریالیسم جهانی می‌دانستند. اما نگاه امام (ره) به مساله چگونه بود؟

عمده مناسبات امام خمینی با لیبی، از نوفل‌لوشاتو شروع می‌شود. نخستین مساله، تلاش برخی همراهان امام برای یافتن محل بعدی اقامت امام پس از پاریس بود. افرادی مانند علی جنتی و غرضی، به لیبی رفتند تا با قذافی درباره انتقال امام به این کشور در صورت نیاز، مذاکره کنند. آنها پس از جلب نظر مثبت قذافی نزد امام می‌روند. امام به آنها می‌گویند: «قذافی شایسته اعتماد نیست. و جمله‌ای اضافه فرمودند که... مضمونش این بود با طناب قذافی نمی‌شود به داخل چاه رفت.» «4» اتفاق دیگری که در نوفل‌لوشاتو رخ می‌دهد، سوالی است که پیرامون دریافت کمک‌های مالی از لیبی از امام پرسیده می‌شود. امام به طور صریح پاسخ می‌دهند که «نماینده لیبی آمده است اینجا لکن در مسائل دیگری با من صحبت کرده است و اصلاً صحبت مسائل مالی نشده است. نه لیبی و نه کشورهای دیگر به من کمک مالی نکرده‌اند و من احتیاج به کمک مالی ندارم.» «5» اتفاق دیگر، نامه‌نگاری امام با قذافی در مساله سیدموسی صدر است. در همان نوفل‌لوشاتو، امام در نامه‌ای به تاریخ 26 مهر 57، خطاب به قذافی می‌نویسند: «از دولت خودتان بخواهید ما را از سلامت ایشان و محل اقامتشان مطلع نموده نگرانی‌ها را رفع کنند.» «6»

بنابراین، امام (ره)، هم به قذافی بی‌اعتماد بودند و هم در مساله سیدموسی صدر، نسبت به دولت لیبی ادعا داشت. از این‌رو با پیروزی انقلاب اسلامی، امام قویاً از سفر قذافی به ایران و دیدار با او جلوگیری کرد. اتفاقی که تا پایان عمر قذافی هم روی نداد و او هیچ‌گاه به ایران سفر نکرد. با این حال، رهبر انقلاب اسلامی، از میان دیدگاه‌های دوگانه فوق، دیدگاه دوم را برگزید. امام (ره)، در عین تاکید بر ضرورت پیگیری مساله امام صدر، ایجاد رابطه‌ای کنترل‌شده با دولت لیبی را در دستور کار قرار داد. از این رو، عبدالسلام جلود، معاون قذافی در اسفند 58 و اردیبهشت 59، دو بار به ایران سفر کرد و به ملاقات امام رفت. «7»

بخش دیگری از مراودات امام با دولت قذافی، پاسخِ نامه‌های تبریک و تسلیتی است که از سوی رهبر لیبی خطاب به امام صادر شده‌اند. قذافی در ایام مختلف اعیاد مذهبی، سالگرد پیروزی انقلاب، و به‌ویژه به مناسبت شهادت شخصیت‌های برجسته انقلابی برای امام نامه می‌فرستاده است. محتوای جواب‌هایی که امام به این نامه‌ها داده است، عموماً محتوای ضداستکباری و تاکید بر مبارزه دارد. «8» امام در نامه‌ای به تاریخ احتمالی 29 اسفند 67، از همراهی‌های دولت لیبی تشکر می‌کند و می‌نویسد: «اینجانب از جنابعالی، که این حقیقت را لمس نموده و آمریکا و اسرائیل را محکوم می‌کنید و به دولت‌های اسلامی که به احکام اسلام پایبند هستند وفادار هستید، تشکر می‌کنم. و دولت و ملت ایران در کنار دولت و ملت شما و دیگر مسلمانان متعهد به اسلام، با «دوستِ با اسلام» دوست و با «دشمن با اسلام» دشمن می‌باشند.» «9»

به این ترتیب باب مناسبات دو کشور از همان سال‌های آغاز پیروزی انقلاب گشوده شد. نوع روابط جمهوری اسلامی با قذافی درسال‌های حیات امام (ره)، عموما در قالب روابط کشور با کشورهای موسوم به جبهه پایداری مطرح می‌شود. سه کشور عضو این جبهه یعنی سوریه، لیبی و الجزایر، تنها کشورهای عربی و اسلامی بودند که صریحاً از ایران در برابر صدام حمایتی می‌کردند و با منافع استعمار، اسرائیل و جریان ارتجاع عربیِ مصر و عربستان مخالف بودند. بنابراین نوعی تفاهم سیاسی بین دیدگاه‌های ایران و این کشورها وجود داشت.

در این روند، طرفین به حمایت از یکدیگر می‌پرداختند. دولت لیبی، حمله صدام به ایران را محکوم کرد. قذافی، که روزی به خاطر امضای قرارداد صلح الجزایر میان صدام و شاه پهلوی، صدام را به باد انتقاد گرفته بود و از خیانت به آرمان عربی سخن می‌گفت، «10» حالا معتقد بود که صدام، به تحریک آمریکا دست به حمله زده است. برخی تجهیزات و تسلیحات جنگی این سال‌ها هم از لیبی تامین می‌شد. محسن رفیق‌دوست، وزیر وقت سپاه در این بار تاکید می‌کند که «در زمان جنگ خیلی به ما کمک کردند. من از ابتدای سپاه و قبل از وزارت، چند بار به لیبی رفتم، و هم برای سپاه، و هم برای ارتش امکانات وسیعی گرفتم.» «11» هاشمی رفسنجانی هم درباره کمک‌های سیاسی و لجستیکی قذافی به ایران در دوران جنگ می‌گوید: «قذافی در تصمیم‌گیری شجاع‌تر و متهورتر بود. او پذیرفت که به ما موشک اسکاد و سام بدهد. مردانگی هم کرد و خیلی زود فرستاد. تیمی هم از لیبی آمدند و به نیروهای ما آموزش لازم را دادند ... همین که آنها [سوری‌ها] به همراه لیبی، اجماع عربی علیه ایران را مخدوش کردند، باعث شدند که عراقی‌ها نتوانند تبلیغ کنند که جنگ عرب و عجم راه افتاده است. قذافی کار دیگری هم کرد، به مقامات کشورش دستور داد که ایران هرچه مهمات لازم دارد، برایش بفرستید و آنها هم کشتی کشتی می‌فرستادند. آقای رفیق‌دوست نامه‌ای می‌نوشت و آنها ارسال می‌کردند. البته ما هم بعدها در امور نظامی و تعمیراتی، کارهای زیادی برایشان انجام دادیم و حساب‌شان صاف شد.» «12» همکاری دیگر لیبی با ایران در این برهه، پیشنهاد همراهی با ایران برای مقابله با توطئه کاهش قیمت نفت بود. دولت سعودی در دهه 80 میلادی، با افزایش تولید نفت، به کاهش قیمت این کالای راهبردی دامن زد. این مساله، در شرایط جنگ تحمیلی می‌توانست به درآمدهای ایران آسیب بزند. قذافی در این مساله با ایران همراهی کرد. «13»


در مقابل هم ایران، در بزنگاه‌هایی از لیبی و دولت قذافی حمایت کرد. یکی از این موارد، حملات و یا تهدیدهای آمریکا به حمله نظامی به لیبی بود. در 26 فروردین 65 آمریکا به لیبی حمله هوایی کرد که مسئولان درجه اول جمهوری اسلامی به حمایت از لیبی پرداختند. هاشمی گفت: «مطمئناً ما در کنار لیبی هستیم و معتقدیم که آمریکا نه در لیبی و نه در سوریه به هیچ نتیجه‌ای نخواهد رسید.» «14» آیت‌الله خامنه‌ای، رییس جمهور نیز در تماس تلفنی با قذافی خطاب به او گفت: «برادر عزیز آقای قذافی! ما در این حادثه و در مقاومت شما در مقابل استکبار جهانی در کنار شما قرار داریم.» «15» اما شدیدترین واکنش متعلق به آیت‌الله منتظری بود. او گفت که «حمله آمریکا به کشور لیبی در حقیقت حمله به امت واحده اسلامی است ... صرف محکوم کردن لفظی آمریکا در ظاهر دردی را دوا نمی‌کند.» منتظری معتقد بود که کشورهای غربی و غیرمتعهد باید در روابط خود با آمریکا تجدیدنظر کنند و در صورت لزوم این رابطه را قطع کنند. «16»

 

سران جمهوری اسلامی هم چندبار به لیبی سفر کردند. اوج این مراودات، بازدید آیت‌الله خامنه‌ای از لیبی در جریان سفر دوره‌ای او به کشورهای «جبهه پایداری» بود. در این بازدید، قذافی گفت: «ما همگام با شما هستیم و شما در دل ما هستید. ما از مدت‌ها پیش منتظر این ملاقات بودیم.» «17» در بیانیه مشترک دو دولت هم که پس از پایان سفر منتشر شد آمده بود: «لیبی حمایت و ایستادگی خود را در کنار انقلاب اسلامی ایران علیه توطئه‌های امپریالیستی و ارتجاعی که جنگ تحمیلی رژیم صدام، بخشی از آن است؛ ابراز می‌دارد.» «18»

با این حال در سراسر این دوران که دو کشور، ظاهراً در برخی از امور هم‌نظر و پشتیبان یکدیگر بودند، اختلافات و چالش‌هایی هم وجود داشت. قذافی به دنبال کسب جایگاه در میان کشورهای اسلامی بود. از این رو به آقای خامنه‌ای گفته بود که پس از رحلت امام خمینی، من امام خواهم بود؛ چرا که سید هم هستم. «19» مشکل دیگر، دعاوی عجیب و غریب او بود. مثلا با اینکه او که در سال‌های پیش از انقلاب از حامیان جدی تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی بود، در این سال‌ها که با جمهوری اسلامی رابطه برقرار کرده بود، عنوان «خلیج اسلامی» را پیشنهاد می‌کرد که به روایت رفیق‌دوست، این پیشنهاد با مخالفت جدی آیت‌الله خامنه‌ای مواجه شد. «20» او در همان سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب، در مصاحبه‌ای با اطلاعات، انقلاب ایران را به یادگیری از کتاب سبز خود دعوت کرد و به انتقاد از ایجاد نهادهایی مانند مجلس و قوه مجریه در جمهوری اسلامی پرداخت. «21»

افزون بر این خلقیاتِ قذافی که همواره نوعی مشی احتیاطی را در مسئولان جمهوری اسلامی برمی‌انگیخت، مساله امام موسی صدر هم همچنان بر سختی روابط می‌افزود. در سال‌های پس از رحلت امام همچنان مطالبه‌گری درباره آقای صدر، از سوی روسای جمهور دنبال می‌شد. «22» در چنین شرایطی، شواهد نشان می‌دهد که هر چه به پایان دوران حکومت قذافی نزدیک می‌شویم، میل به تداوم رابطه میان دو کشور، از سوی جمهوری اسلامی کمتر می‌شود. مهدی فیروزان، داماد سیدموسی صدر روایت می‌کند که «من یادم نمی‌رود که ایشان [مقام معظم رهبری] فرمودند: به آقای خاتمی (رییس‌جمهور وقت) بگویید که این قضیه را پیگیری بکنند، حتی به قیمت قطع روابط با لیبی، ولو بلغ ما بلغ. من این را خودم از آقا شنیدم.» «23»

عامل مهم دیگری که راه قذافی را، آرام آرام از مسیر انقلاب اسلامی دور کرد، روند تجدیدنظر و استحاله عقیدتی رژیم قذافی بود. قذافی پس از تحملِ سال‌ها تحریم‌های سخت سازمان ملل و آمریکا و چندین تجاوز هوایی، از مواضع خود کوتاه آمد. او از اواسط دهه هشتاد، بسیاری از اتهامات آمریکا را پذیرفت، درباره حادثه لاکربی غرامت داد، «24» قبول کرد که افراطی‌گری کرده و گفت: «در روزهای خیلی دور، آنها کشور ما را یک کشور خودسر می‌نامیدند و آنها حق داشتند که ما را این گونه بنامند چراکه ما رفتارهای انقلابی داشتیم.» «25» سرانجام هم در مساله هسته‌ای، همه شروط غربی‌ها را پذیرفت و امکانات اتمی خود را تحویل آنها داد و در جبهه مبارزه با تروریسم با آنها همکاری کرد. آنچه در قبال این اقدامات دریافت کرد، ازسرگیری روابط کشورش با آمریکا در تیرماه 1383 و در دوره جرج بوش پسر بود. افزون بر این، لیبی توانست با کشورهای غربی قراردادهای تجاری‌ای منعقد کند که در یک فقره به واردات سودآور 21 فروند ایرباس از فرانسه انجامید.

با این حال، جمع‌بندی قذافی از این تعدیل‌ها مثبت نبود. او در مصاحبه با بی‌بی‌سی صریحاً اعلام کرد که «این [روند تعدیل انقلابی‌گری] باید الگویی می‌بود که سایر کشورها آن را دنبال کنند، اما لیبی دلسرد و ناامید است؛ چرا که وعده و وعیدهای آمریکا و بریتانیا محقق نشده است همین امر این الگو را از بین برد. درنتیجه کسی این الگو را دنبال نخواهد کرد.» «26» اما قذافی دیگر توان احیای روحیات گذشته خود را نداشت. از این رو با همه بدعهدی‌های طرف‌های غربی، همچنان متواضعانه ابراز می‌کرد که «تداوم همکاری‌های دو جانبه میان لیبی و غرب هم‌چنان امکان‌پذیر است و نبود سرمایه خارجی در کشورش به این معنا نیست که لیبی گام در مسیر گذشته‌اش خواهد گذاشت. لیبی به عقب باز نخواهد گشت. من بر این باورم که عصر خصومت‌ورزی و تقابل را پشت سر گذاشته‌ایم.» «27»

تحلیل سران جمهوری اسلامی از این اقدامات متاخر قذافی، عبارت بود از اینکه «دولت مصر، دولت تونس، این سالهای آخر، قذافیِ بظاهر انقلابی و سابقه‌دار انقلابی، و همچنین حاکمان بعضی از کشورهای دیگر، گوش به فرمان آمریکا بودند.» «28» درچنین شرایطی بود که با ظهور موج بیداری اسلامی در کشورهای عربی از سال 1389، جمهوری اسلامی از هر گونه کمک به دولت قذافی خودداری کرد. امام با صراحت در همان نوفل‌لوشاتو در پاسخ به این سوال که شما به عربستان نزدیک خواهید بود یا لیبی گفتند: «دولتی که ما ایجاد می‌کنیم دولت اسلامی، جمهوری اسلامی است و هر یک از آنها نزدیک‌تر به جمهوری اسلامی باشند، البته آنها نزدیک‌تر به ما خواهند بود و هر کدام دورتر باشند، دورتر.» «29» هر چه به پایان دولت قذافی نزدیک شدیم، هم روحیات ضداستعماری او تضعیف شد و هم حمایت‌های مردمی را از دست داد. از این رو، با آغاز موسم بهار عربی، خزانِ روابط جمهوری اسلامی و لیبیِ قذافی هم با «مرگ ذلیلانه» «30» او در مهرماه 1390 فرا رسید.

«۱»- روابط سیاسی و لیبی در دوره پهلوی دوم (رویارویی شاه و قذافی)، حسن علی‌یاری، نامه تاریخ‌پژوهان، زمستان ۱۳۸۹، ش۲۴، ص۱۳۹.
«۲»- قذافی می‌گفت: «ما در مسیر ناصر پیش می‌رویم؛ مسیری که انقلاب اعراب است.» لیبی و تاریخ، بهرام افراسیابی، انتشارات زرین، ۱۳۶۳، ص۳۲۳.
«۳»- روزنامه اطلاعات، ۴ و ۶ بهمن ۱۳۵۸ (ویژه‌نامه).
«۴»- خاطرات علی جنتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱، ص۱۵۷ و ۱۵۸.
«۵»- مصاحبه با تلویزیون «آر. ای. آی» درباره نقش مذهب و احتمال کودتا، ۲۲ دی ۱۳۵۷. این نماینده، به شهادت بخش دیگری از سخنان امام، سفیر لیبی عنوان شده که امام درباره سیدموسی صدر با او گفتگو کرده است. اما معلوم نیست سفیر لیبی در فرانسه منظور است یا در ایران. این امکان هم وجود دارد که منظور از سفیر، «فرستاده» باشد. صحیفه نور، ج۵، ص۱۸۵
«۶»- نامه به معمر قذافی درباره مفقود شدن امام موسی صدر، ۲۶ مهر ۱۳۵۷.
«۷»- ابوشریف، از فرماندهان وقت سپاه، درباره چالش‌های این سفر می‌نویسد: شهید چمران گفت دولت موقت نمی‌خواهد روی حضور وی در ایران تبلیغ شود به همین خاطر جلود را با هلی‌کوپتر به قم ببرید و پس از دیدار با امام(ره) به همین صورت به تهران بازگردد و کشور را ترک نماید. اما با توجه به اینکه نخست‌وزیر لیبی اولین مقام رسمی خارجی بود که برای دیدار با امام(ره) به ایران می‌آمد، فرستاده دفتر امام(ره) به من گفت: ماشین‌های سپاه را روی باند فرودگاه بیاورید تا از همین جا با خودرو به سمت قم حرکت کنیم. ما هم با همین شیوه به قم رفتیم. مجله شهروند، خرداد ۱۳۸۷، ش۴۸.
«۸»- از جمله پیام تشکر به رئیس جمهور لیبی (تسلیت شهادت فرماندهان نظامی)، ۱۴ مهر ۱۳۶۰؛ پیام تشکر به رئیس جمهور لیبی (تبریک عید سعید فطر)، ۲۳ تیر ۱۳۶۲؛ پیام تشکر به رئیس جمهور لیبی (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)، ۱ اسفند ۱۳۶۳.
«۹»- نامه به رئیس جمهور لیبی (ایستادگی در برابر توطئه‌های امریکا)، تاریخ این نامه در کتاب صحیفه امام ذکر نشده ولی در سایت جماران تاریخ آن ۲۹ اسفند ۶۷ ذکر شده‌است.
«۱۰»- روابط سیاسی و لیبی در دوره پهلوی دوم (رویارویی شاه و قذافی)، حسن علی‌یاری، نامه تاریخ‌پژوهان، زمستان ۱۳۸۹، ش۲۴، ص۱۴۶-۱۴۷.
«۱۱»- برای تاریخ می‌گویم، خاطرات محسن رفیق‌دوست، سوره مهر، ۱۳۹۲، ص۱۴۸.
«۱۲»- مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی در خصوص دفاع مقدس، ۲۱ شهریور ۱۳۸۵.
«۱۳»- خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۶۵ – اوج دفاع.
«۱۴»- روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۷ فروردین ۶۵.
«۱۵»- روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۷ فروردین .۶۵
«۱۶»- روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۸ فروردین ۶۵.
«۱۷»- روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۹ شهریور ۶۳.
«۱۸»- روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۰ شهریور ۶۳.
«۱۹»- برای تاریخ می‌گویم، خاطرات محسن رفیق‌دوست، سوره مهر، ۱۳۹۲، ص۲۸۹-۲۹۱.
«۲۰»- همان
«۲۱»- روزنامه اطلاعات، ۴ و ۶ بهمن ۱۳۵۸ (ویژه‌نامه).
«۲۲»- خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ‏‏مو‏‏سسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (س)‏، ۱۳۸۷، ج۲، ص۲۳۰.
«۲۳»- توصیه رهبر انقلاب به محمد خاتمی چه بود؟
«۲۴»- قذافی به قربانیان لاکربی غرامت می‌پرازد. پرواز شماره ۱۰۳ خطوط هوایی آمریکا یکی از پروازهای پان‌امریکن بود. هواپیما -بوئیگ ۷۴۷-۱۲۱ که هواپیمای باسرعت دریاها خوانده می‌شد بر فراز این مسیر در حال حرکت بود که توسط بمب با ۲۴۳ مسافر و ۱۶ نفر خدمه متلاشی شد. ۱۱ نفر هم در لاکربی در جنوب اسکاتلند به هنگام سقوط این هواپیما در این شهر و ویران کردن چند خانه جان خود را از دست دادند تا مجموع قربانیان این حادثه به ۲۷۰ نفر برسد؛ به همین دلیل نیز این حادثه با عنوان سانحه لاکربی نیز شناخته می‌شود. دولت‌های ایالات متحده آمریکا و بریتانیا، لیبی را مسئول این بمب‌گذاری معرفی کردند که منجر به تحریم‌های بین‌المللی علیه این کشور شد.
«۲۵»- معمر قذافی از مواضع گذشته خود عدول کرد.
«۲۶»- قذافی: الگوی غرب برای کنار گذاشتن برنامه‌های هسته‌‌ای لیبی دلسردکننده و بدون پاداش بود.
«۲۷»- همان.
«۲۸»- بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه‌، ۲۰ مهر ۱۳۹۰.
«۲۹»- مصاحبه با روزنامه «الهدف» و رادیو اتریش درباره روابط سیاسی آینده ایران‌، امام خمینی (ره)؛ ۹ آذر ۱۳۵۷.
«۳۰»- بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان، ۱۱ آبان ۱۳۹۰.



برادرِ نزدیک اما غیرقابل اعتمادِ انقلاب؛ 27 مهر 1396

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: