«اینطور قضایا مهم نیست خیلی، پیش میآید. برای همه مردم پیش میآید و خداوند تبارک و تعالی الطافی دارد ظاهر و الطافِ خفیه. یک الطاف خفیهای خدای تبارک و تعالی دارد که ماها علم به آن نداریم، اطلاع بر او نداریم. و چون ناقص هستیم از حیث علم، از حیث عمل، از هر جهتی ناقص هستیم، از این جهت در اینطور اموری که پیش میآید جزع و فزع میکنیم، صبر نمیکنیم. این برای نقصان معرفت ماست به مقام باری تعالی. اگر اطلاع داشتیم از آن الطاف خفیهای که خدای تبارک و تعالی نسبت به عبادش دارد «و انَّهُ لَطیفٌ عَلی عِبادِه» و اطلاع بر آن مسائل داشتیم، در اینطور چیزهایی که جزئی است و مهم نیست اینقدر بیطاقت نبودیم؛ میفهمیدیم که یک مصالحی در کار است، یک الطافی در کار است، یک تربیتهایی در کار است.» «۱» اینها بخشهایی از بیانات امام خمینی در مسجد انصاری نجف در آبانماه 1356 است؛ روزهایی که اندوه درگذشت ناگهانی آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی، «نور بصر» و «مهجه قلب» امام، «2» دل دوستداران رهبر نهضت در سراسر جهان را آتش میزند.
ماجرای سکته اسرارآلود سیدمصطفی خمینی در سحرگاه 1 آبان 1356، آن هم در سن 47سالگی مسئلهای نبود که مبارزین به سادگی از کنار آن بگذرند. چرا آقاسیدمصطفی که امام روی آینده او حساب ویژهای باز کرده بود، بدون هیچ سابقهای سکته میکند و از دنیا میرود؟ چرا این اتفاق ناگهانی باید در روزهای مبارزه و برای تکیهگاه راستقامت امام رخ دهد؟ چرا برخی پزشکان این اتفاق را مشکوک و غیرطبیعی میدانند؟ و هزاران چرای بیپاسخ دیگر بر سراپای انقلابیها سایه افکنده بود، اما راهحلی برای فهم پاسخ وجود نداشت. از یک سو، هیچ امکان دسترسی به گزارشهای محرمانه ساواک ایران و استخبارات عراق وجود نداشت و از سوی دیگر، بنا بر تدابیری مکتوم، امام اجازه کالبدشکافی فرزند برومندشان را صادر نکردند.
مقارن همین روزها، ایستگاه ساواک در عراق ساعات پرکاری را سپری میکند. گزارش مراسمها و پیامهای تسلیت که از دور و نزدیک به بیت امام در نجف میرسد فرصت سر خاراندن را از ماموران ربوده است. یکی از گزارشهای مهم مربوط به مراسم تشییع فرزند فقید امام است. مامور ساواک در روز 9 آبان گزارشی مختصر از مراسم تشییع آیتالله سیدمصطفی خمینی ارائه میدهد، اما تحلیلهای معطوف به گزارش پاسخی کوتاه به چراهای بیشمار مبارزین در دل خود دارد.
تحلیل رهبر عملیات که در ذیل گزارشهای ساواک تحت عنوان «نظریه یکشنبه» نگاشته میشد، در این گزارش هم وجود دارد. رهبر عملیات تلویحاً به مزایای نحوه درگذشت فرزند امام اشاره کرد و تاکید نمود «مرگ ناگهانی او، تمام نقشههای آنان را نقش بر آب کرد.» رهبر عملیات، وفات سیدمصطفی در منزل خود را هم عاملی دانست که دوستداران امام «نتوانند از وی به عنوان «شهید» بهرهبرداری کنند.» تحلیل کامل رهبر عملیات بدین شرح است: «همان طور که قبلاً نیز به استحضار رسیده، مرگ مصطفی خمینی همه افراد خانواده و روحانیون را غافلگیر کرد و از نظر عناصر افراطی و روحانیون مخالف و ایرانیان منحرف در خارج از کشور که از نام خمینی کمال بهرهبرداری را میکنند، این حادثه جنبه مرگ را برای خود آنان در بر داشت؛ زیرا عناصر موصوف در گذشته کوشش داشتند مصطفی را کمکم به سرحد خمینی برسانند تا پس از فوت پدرش، جانشینی از دیدگاه آنان وجود داشته باشد و در حقیقت خمینی دومی هم باشد که بتوانند از نام و نشان او بر ضد دولت ایران استفاده کنند که با مرگ ناگهانی او، تمام نقشههای آنان نقش بر آب شد. مسئله قابل توجه دیگر که برخلاف میل باطنی عناصر منحرف بود، فوت این شخص در خانه خود خمینی است که خوشبختانه جای هیچگونه دستاویزی را برای منحرفین باقی نگذاشت، زیرا در صورتی که نامبرده در یکی از کشورهای دیگر بهویژه در ایران فوت میکرد، کلیه عناصر مخالف و حتی افراد بیطرف مرگ او را از ناحیه دستگاههای ایرانی قلمداد میکردند و از وی به عنوان «شهید» بهرهبرداریهای تبلیغاتی ضدایرانی مینمودند.» «3»
بخش آخر این گزارش، تحلیلهای رئیس وقت ساواک است که با عبارت «نظریه چهارشنبه» مطرح میشود. رئیس ساواک هم به تایید گزارش و تحلیل رهبر عملیات پرداخت و مزایای مرگ خمینی جوان را برشمرد. او نوشت: «قرائنی نشان میدهد که فعالیتهای سیاسی خمینی بهوسیله فرزند متوفای او صورت میگرفت و با مرگ او احتمالاً این فعالیتها مختل خواهد شد. مضافاً این که تا زمان نامحدودی در ادامه فعالیت اطرافیان خمینی وقفه ایجاد میشود و احیاناً روی روشهای جاری او تاثیر میگذارد... هرچند به موجب اطلاعات واصله مقامات امنیتی عراق به خمینی ابلاغ یا اخطار کردهاند که از ادامه فعالیتهای غیرمذهبی خودداری کند که در صورت صحت خبر این اقدام را میتوان به آخرین ملاقات نماینده سرویس ایران با رئیس سرویس عراق که در این مورد یادآوری یا گلههایی شده بود مربوط دانست و تفصیلات آن از عرض صداقت گذشته است.» «4»
با این حال، درگذشت سیدمصطفی خمینی سرآغاز موج عظیمی از تظاهرات و راهپیماییهای ضدحکومتی در سال 1356 شد. اعتراضات گسترده مردمی که سالها کمرنگ شده بود، به یکباره جان گرفت و احیا شد. امام خمینی که درگذشت رازآلود آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی را مصداق «الطاف خفیه الهی» دانستند، اکنون به تعبیر این الطاف نشسته بودند. چیزی تا انقلاب اسلامی نمانده است... .