پاییز سال 1358 رفتهرفته روبه سرما بود که حرارت پُرهیجان سازمان مجاهدین خلق آن را شکست. اطلاعیه سیاسی-نظامی شماره 23 که خبر از گردآوری ارتش چریکی نیمهوقت موسوم به «میلیشیا» میداد؛ این اطلاعیه که به تاریخ دوم آذرماه 1358 بود، روزهای پُرالتهاب پیش رو را هشدار میداد و عنوان «آمادهباش همه واحدهای انقلابی و ضرورت بسیج تمام خلق و سازماندهی میلیشیای مردمی» که در ابتدای اطلاعیه میدرخشید، خبر از جنگ شهری قریبالوقوعی داشت. سازمان مجاهدین خلق در حال تدارک لشکرِ شهریِ بزرگی برای روزهای آینده بود.
امّا مجاهدین خلق همچنان به نقاب نفاق خود نیاز داشتند و قیام مسلحانه در این مقطع را زود میانگاشتند. از همین رو بود که فرماندهی میلیشیای سازمان را بهصورت نمادین به امام خمینی رحمهاللهعلیه سپردند. بدین ترتیب هم خود را در تضاد علنی با حکومت قرار نمیدادند و هم به میلیشیای سازمان منافقین مشروعیت میبخشیدند. در بخشی از این اطلاعیه آمده: «به این ترتیب ما امیدواریم تا بهعنوان یک سازمان انقلابی تحت فرماندهی عالی امام خمینی در خطوط ضداستعماری از همهگونه مساعدت و همکاری برادران رزمنده ارتشی و پاسداران نیز برخوردار باشیم ... همچنان که جنگ آزادیبخش ویتنام ثابت نمود، دشمن ما که البته بسیار مکار و پُرقدرت است، هیچ سلاحی ندارد که با آن اراده سازمانیافته خلق قهرمان را منکوب کند. میلیشیا یک نیروی سازمانیافته مردمی است که بدون اینکه مانع فعالیتهای تودهای و کار و تحصیل گردد، آنها را با آمادگی و قابلیت دفاع و رزمندگی تمام مردم تلفیق میکند.»
نخستین ریشههای شکلگیری بسیج مستضعفین را باید در سخنان امام خمینی رحمهاللهعلیه در چهارم آذرماه 1358 جستوجو کرد؛ جایی که تهدید «میلیشیای منافقین» به فرصت «بسیج مستضعفین» بدل شد. امام خمینی رحمهاللهعلیه در جمع پرسنل سپاه پاسداران به استفاده از نیروی مردمی برای مقابله با خطرات اشاره کردند و به ایجاد «بسیج بیست میلیونی» پرداختند: «اگر یک ملت که همه جوانهایش مجهز باشند به همین جهازی علاوه بر جهاز دینی و ایمانی که دارند، مجهز به جهازهای مادی هم باشند، سلاحی هم باشند و یاد گرفته باشند، چنین نباشند که یک تفنگی دستشان آمدند، ندانند با آن چه بکنندش. باید یاد بگیرید و یاد بدهید رفقایتان را. جوانها را یادشان بدهید و همه جا باید اینطور بشود که یک مملکت بعد از چند سالی بشود یک کشوری با بیست میلیون جوان که دارد، بیست میلیون تفنگدار داشته باشد، بیست میلیون ارتش داشته باشد و این یک چنین مملکتی آسیببردار نیست و الآن هم الحمدلله آسیببردار نیست. الآن هم ما پشتیبانمان خداست و ما برای او نهضت کردیم. برای پیادهکردن دین او نهضت کردیم و خدا با ماست ...» «1»
البته همانند تشکیل دیگر نهادهای انقلابی، آغاز شکلگیری بسیج نیز از حاشیهسازی گروههای سیاسیِ مخالف در امان نماند. پیشقراول این گروهها بهصورت مشهود و علنی، سازمان مجاهدین خلق بود که تلاش میکرد تشکیلات شبهنظامی «میلیشیا» را همان بسیج مدنظر امام جا بیندازد و میلیشیا را تلاشی برای تحقق بسیج جلوه دهد. انتشار ویژهنامه مجاهد که تنها به سخنرانی امام خمینی رحمهاللهعلیه و میلیشیا اختصاص داشت، در جهت این تلاش سازمان بود. در واقع، سازمان مجاهدین خلق در مقابل «بسیج بیست میلیونی» تلاش کرد عبارت «میلیشیای سیوهفت میلیونی» را بر سر زبانها بیندازد. در همین راستا، منافقین با انتشار اعلامیهای، ضمن تشکر از امام خمینی رحمهاللهعلیه بابت صدور فرمان بسیج عمومی، پیشنهادهای خود را به شرح زیر اعلام کرد: «بر همه نیروهای انقلابی و بر همه رزمندگان دلیر ارتش و برادران پاسدار است تا در جهت برپایی و کارآزمودگی ارتش انقلابی بیست میلیونی بهطور اخص و سازماندادن میلیشیای سیوهفت میلیونی تمام خلق از هیچچیز دریغ نورزند ... همچنین بهمنظور تسهیل در اجرای فرمان امام، پیشنهادات زیر را به کلیه پرسنل انقلابی ارتش و پاسداران تقدیم میکند:
1. آموزش و تعلیم جنگی تودهای در سراسر کشور برای عموم داوطلبان
2. بازشدن درب تمام پادگانها و پایگاههای نظامی به روی تودههای مردم تا با انضباط کامل انقلابی و بهدور از هرجومرج، به فراگیری تعالیم و فنون نظامی تحتنظر پرسنل انقلابی بپردازند. بهویژه که این اقدام، ارتش ما را با مردم درخواهد آمیخت.
3. تعمیم عنصر انقلابی-نظامی به کلیه کارخانهها، مزارع، دانشگاهها، مدارس و ادارات تا برحسب الهامات قرآنی و مکتبیمان، خلق ما همیشه حاضر به جهاد باشد.»«2»
گذر زمان نشان داد که بسیج مدنظر امام خمینی رحمهاللهعلیه تا چه اندازه از میلیشیای تحت فرمان سازمان فاصله داشت؛ چه آنکه در دوره فاز نظامی منافقین، میلیشیای سازمان مجاهدین خلق در خیابانها و معابر شهرها سرگرم ترور مردم غیرمسلح بودند، درحالیکه جمع پُرشماری از بسیجیان در جبهه جنگ تحمیلی در حال دفع دشمن خارجی بودند.
به هر حال، چند ماه پس از سخنرانی امام خمینی رحمهاللهعلیه در باب لزوم ایجاد بسیج، شورای انقلاب در اردیبهشت 1359، «سازمان بسیج ملی» را تصویب کرد. ستاد بسیج ملی جمهوری اسلامی نیز طی اطلاعیهای ضمن دعوت از عموم ملت ایران برای تشکیل گروههای مقاومت در شهرها و روستاها، اعلام کرد که «ارتش بیست میلیونی قادر است دشمن را با تمامی تجهیزاتی که دارد در پهنه ایران عزیز، خرد و منهدم نماید.» «3»
اندکی بعد، در نوزدهم تیرماه 1359، لایحه قانونی تشکیل «سازمان بسیج ملی» یا «سازمان بسیج مستضعفین» شامل چهار ماده و چهار تبصره در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید. بر اساس این لایحه، رئیس سازمان بسیج ملی «از طرف رهبر یا شورای رهبری منصوب میگردد» و تعیین خطمشی کلی آن نیز بر دوش شورایعالی دفاع قرار گرفت. «4» البته با تجاوز ارتش بعثی عراق به ایران در نیمه سال 1359، دیری نپایید که مجلس شورای اسلامی تصمیم گرفت سازمان بسیج ملی را تحت مجموعه سپاه پاسداران تعریف کند. «5»
پس از آن، سازمان بسیج ملی در زیرمجموعه سپاه پاسداران تحت عنوان «واحد بسیج مستضعفین» به فعالیت خود ادامه داد که حضور پُررنگ در جبههها، از اوّلین نشانههای جدیت این واحد نوظهور در امور انقلابی بود.
نشریه پیام انقلاب (ارگان سپاه پاسداران)، در اوّلین سالگرد تشکیل واحد بسیج مستضعفین، کارنامه این واحد را در طول سال نخست جمعبندی کرد که مشارکت مستقیم در جنگ تحمیلی؛ شرکت در تسخیر خانههای تیمی و دستگیری ضدانقلاب؛ برگزاری ایست و بازرسی و گشتزنی؛ همکاری با جهاد سازندگی در عمران و آبادانی مناطق مختلف کشور؛ سرکشی به خانواده شهدا؛ تهیه و تدوین طرح آموزش بسیج مستضعفین در دو مرحله و تکثیر جزوات درسی آنها؛ تشکیل شش دوره آموزشی در مرکز و تربیت حدود دویست نفر مربی مرحله دوم آموزشی؛ احداث میدان موانع و راهاندازی پادگانهای آموزشی قدس و بلال حبشی و آموزش دورههای مختلف نظامی و تکاوری برای نیروهای ویژه تنها تعدادی از اقدامات واحد بسیج مستضعفین بود. «6»