یادداشت
مالکیت یا خدا؟
به بهانه سالگرد پیام امام به گورباچف

مالکیت یا خدا؟


«جناب آقای گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلی کشور شما مسئلۀ مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلی شما مبارزۀ طولانی و بیهوده با خدا و مبدا هستی و آفرینش است.» «1»

این، بخشی از پیام امام خمینی (ره) به زمامداران وقت کشور شوروی بود. پیامی که از موضع یک رهبر الهی، حاکمان خداناباورِ یک سرزمین کهن را که در پی مشکلات فراوان فکری و سیاسی، به دنبال یک بدیل و راه حل فوری می‌گشتند، به بازگشت به خدا و تمدن‌سازی براساس توحید دعوت می‌کرد. یکی از جاذبه‌های همیشگیِ کمونیسم،  چه پیش از تاسیس یک دولت کمونیستی بزرگ به نام شوروی و چه پس از آن، دیدگاه‌های اقتصادی آن بود که شعار عدالت را در برابر آزادی‌خواهی افراطی لیبرالیسم مطرح می‌کرد. امام در این پیام تاریخی، بدون ورود به بحثهای اقتصادی، به مبانی تفکر کمونیستی اشکال وارد می‌کند. اشکالی که به‌ باور امام، آثار مخرب آن را در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، و از جمله اقتصاد تسری خواهد یافت. اشکال امام به این تفکرات الحادی، پی گرفتن آزادی و عدالت، بدون توجه به دین و حاکمیت خدا بود.



امام در سالهای پیش از پیروزی انقلاب، به واسطه مطالعات فلسفی خود، کم و بیش با تفکرات کمونیستی و فلسفه مادی آشنایی داشت. از این رو در همان سالها هم ادعای عدالتخواهانه و مردم‌گرایانه کمونیسم را باطل و پوچ می‌انگاشت و معتقد بود «[ادعاهای]کمونیستی برای این است که مردم را بازی بدهند. مگر می‌شود کسی به مبادی غیبی اعتقاد نداشته باشد و در فکر مردم باشد و در فکر اصلاحات؟ بازی است همه‌اش.» «2» از این رو چه در بحبوحه انقلاب در سال 57 و چه در سالهای بعد از آن که حکومت در ایران را بر عهده داشت، بارها به تفکیک دیدگاه‌های اقتصادی اسلام با تفکرات مادیِ کمونیستی تاکید می‌کرد.

با برقراری جمهوری اسلامی، اینکه نظام اقتصادی کشور اسلامی باید چگونه باشد یک سوال مهم به شمار می‌آمد. همه از چیزی به نام ضرورت اقتصاد اسلامی صحبت می‌کردند، اما عده‌ای هم معتقد بودند که این دیدگاه‌ها، گاهی به چپگرایی آمیخته می‌شود و گاهی به راست پهلو می‌گیرد. با این حال شعارهای ضدسرمایه‌داری و حمایت از مستضعفان، که از شعارهای غالب انقلاب بود، بیشتر از لیبرالیسم، خطر ترویج افکار کمونیستی و دولتگرایی در اقتصاد را گوشزد می‌کرد.

در این روند، امام خمینی به تبیین مبادی نظام اقتصادی اسلامی می‌پرداخت و ضمن پرهیز از التقاط، از ضرورت توجه به مستضعفان صحبت می‌کرد. امام در نوفل لوشاتو فرمود: «مالکیت در اسلام پذیرفته شده است ولکن اسلام در چیزهایی که حق مالکیت به آنها تعلق می‌گیرد و نیز در شیوه و شرایط پیدا شدن این حق دستوراتی داده است که نظام اقتصادی اسلام را و نیز روابط اقتصادی در جامعۀ اسلامی را از روابط و نظام اقتصادی سرمایه‌داری امروز دنیا جدا می‌کند. و اگر این حدود و شرایط مراعات شود جامعه نه مشکلات و نابرابریهای دنیای سرمایه‌داری امروز را پیدا می‌کند و نه دولت اسلامی به بهانه‌های مختلف هر گونه آزادی را از انسانها سلب می‌کند.» «3» در همان ایام، امام در مصاحبه دیگری ضمن تاکید بر اصل مالکیت در اسلام، اعلام می‌کند که دولت اسلامیِ آینده، حوق مردم را از سرمایه‌سالاران و وارثان ناحقِ املاک و دارایی‌های عمومی پس خواهد گرفت: «وضع در ایران به صورتی بوده است که حقوق کارگران و رعایا را سرمایه‌داران بزرگ و مالکین بزرگ برده‌اند و امروز هم دارند می‌برند. بدین جهت آنان مالک کارخانه‌ها و زمین‌های خود نیستند. ما همه آنان را پای میز محاکمه می‌کشیم و مایملک و سرمایۀ آنان را مورد بررسی قرار می‌دهیم و حقوق حقۀ مردم محروم را که عمری است مالکین بزرگ و سرمایه‌داران بزرگ خورده‌اند به محرومین باز پس می‌دهیم. و در این صورت است که نه اختیار را از آنان سلب کرده‌ایم و نه کسی حق دیگران را می‌تواند بخورد و نه کسی زندگی‌اش با اشکال کمبود مالی مواجه خواهد شد.» «4»



در دوران حکومت اسلامی هم امام تاکید می‌کرد که باید نظام اقتصادی، هوادار اقشار مستضعف باشد، چرا که اقتصاد اسلامی چنین اقتضا می‌کند. امام در دیداری مهم با اعضای شورای نگهبان که پاسداران قوانین از بعد رعایت اسلامیت و قانونیت هستند، ضمن اشاره دوباره بر ضرورت برخورد با ملاکین پیش از انقلاب تاکید می‌کند: «من نمی‌گویم کسی که دوخانه دارد در یکی ساکن است و دیگری را اجاره داده تا از مال الاجاره زندگی کند خانه او را بگیرند، یا کسی که به زحمت زمینی را آباد کرده وحالا از زمین زندگی خود را می‌گذراند زمین اورا بگیرند، اما ببینید این ثروت‌های بزرگ چطور انباشته شده است.، در مواردی اگر تمام اموالشان هم گرفته شود باز بابت حقوق شرعی بدهکارند.» «5» امام سپس  با اشاره به خاطره‌ای از خود که از پذیرفتن وجوهات شرعیِ این ملاکین خودداری می‌کرده، چراکه آن را غیرمشروع و دارای شبهه رشوه می‌دانسته، دوباره تاکید می‌کند که اساس قوانین و برنامه‌های اقتصادی، باید بر محور حمایت از «حقوق محرومین و فقرا» باشد. «6»

وصیت‌نامه الهی- سیاسی امام، به عنوان آخرین سفارش بنیانگذار نهضت اسلامی، باز هم دربرگیرنده حد تعادلی از یک نظام اقتصادیِ پاکیزه از رسوبات شرقی است. امام، در این متن، از «سرمایه‌داری ظالمانه و بی‌حساب و محروم‌کننده توده‌های تحت ستم و مظلوم» را خلاف اسلام می‌خواند و برخی مروجان این سرمایه‌داری با توجیهات اسلامی را، دچار نوعی از کج‌فهمی می‌داند که سبب می‌شوند «چهره نورانی اسلام» پوشیده و «راه را برای مغرضان و دشمنان اسلام» باز کند. اما امام، بلافاصله پس از این ردیه، به اثبات حدود اسلامیِ مالکیت و چگونگی برقراری عدالت اقتصادی اشاره می‌کند: «اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف، که اگر بحق به آن عمل شود چرخهای اقتصاد سالم به راه می‌افتد و عدالت اجتماعی، که لازمه یک رژیم سالم است تحقق می‌یابد. در اینجا نیز یک دسته با کج فهمیها و بی‌اطلاعی از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دسته اول قرار گرفته و گاهی با تمسک به بعضی آیات یا جملات نهج البلاغه، اسلام را موافق با مکتبهای انحرافی مارکس و امثال او معرفی نموده‌اند و توجه به سایر آیات و فقرات نهج‌البلاغه ننموده و سر‌خود، به فهم قاصر خود، بپاخاسته و «مذهب اشتراکی» را تعقیب می‌کنند و از کفر و دیکتاتوری و اختناق کوبنده که ارزشهای انسانی را نادیده گرفته و یک حزب اقلیت با توده‌های انسانی مثل حیوانات عمل می‌کنند،‌ حمایت می‌کنند.» «7»



امام، به طور قاطع از تفاسیر مارکسیستی از اسلام و به‌ویژه قرائتهای کمونیستی از مسائل اقتصادی نهی می‌کرد. استناد به احادیث و به‌ ویژه سخنان عدالتخواهانه امیرالمومنین را بیگانه با مدعیات عدالتخواهانه اقتصاد کمونیستی می‌دانست. با این وجود، از این مساله هم اطلاع داشت که برخی سعی می‌کنند هر گونه تلاش برای خدمت به محرومان و مستضعفان جامعه، قطع دست سرمایه‌داران زالوصفت، و برنامه‌ریزی دولتها مطابق با نیازهای توده‌های محروم و نه بالانشین‌ها و مرفهان بی‌درد را با انگ «کمونیستی بودن» بی‌اثر بگذارند. برای همین، امام در هشداری بیدارکننده، عموم عدالت‌طلبان و مسئولان کشور را خطاب قرار می‌دهد و می‌فرماید: «مسئولین نظام ایرانِ انقلابی باید بدانند که عده‌ای از خدا بیخبر برای از بین بردن انقلاب هر کس را که بخواهد برای فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فوراً او را «کمونیست» و «التقاطی» می‌خوانند. از این اتهامات نباید ترسید. باید خدا را در نظر داشت، و تمام همّ و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتی نترسید.» «8»

کمونیسم بین‌الملل و دولت پرمدعای شوروی، سرانجام پس از گذشت کمتر از سه سال از رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی از هم فروپاشید. تجربه اقتصاد کمونیستی، تجربه‌ای ناکارآمد در احقاق حقوق مستضعفان و کسرِ نظام سرمایه‌داری لیبرال از آب درآمد. با این حال، جمهوری اسلامی هم به عنوان یک نظام الگو که آن هم با همین هدف ولی با روش دیگرگون و مبتنی بر افکار اسلامی تشکیل شده است، در جریان این آزمون سرنوشت‌ساز قرار دارد و دیدگاه‌های متعالی و متعادل امام، راهگشا و راهنمای این حرکت الهی خواهد بود.



مالکیت یا خدا؟؛ 13 دی 1396

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: