بسم الله الرحمن الرحیم
کوشش همگانی در به مقصد رسیدن نهضت
ما باید همان طوری که ملاحظه کردید که با کمک همه قشرهای ملت این پیروزی معجزهآسا را به دست آوردیم، کمک همگی بود که توانست یک همچو اعجازی را بکند و توجه به مبادی، حالا هم که باز بین راه هستیم و احتیاج داریم به اینکه از قدرتهایی که هست استفاده کنیم، باید گمان نکنیم که مطلب گذشته است. اینها که استفاده از این مملکت میکردند و چشم طمعشان باز از اینجا نبریده است، اینها در صددند که کارشکنیهایی بکنند و هر چه بتوانند نگذارند یک مملکت آرامی، یک مملکتی که خودش، خودش را اداره کند و خودکفا باشد، نگذارند که چنین چیزی پیش بیاید، و لهذا این توطئهها را که میبینید پیش میآورند، کردستان را به آن صورت درست کردند و محتمل است که باز هم جاهای دیگر را. و ما باید با توجه به این معنا که ما بین راه هستیم و باز گرفتاری داریم، همهمان کمک کنیم. معنی کمک این نیست که شمایی که مامور شیر و خورشید سرخ «1» هستید یک کار دیگر انجام بدهید؛ معنیاش این است که آن کاری که به دست شماست خوب انجام بدهید.
در حکومت غیر اسلامی و طاغوتی، وجدان شما خیلی همراه نبود که اطاعت از آنها بکنید، اگر هم اطاعت شده، اطاعتی بوده است که اطاعت الزامی بوده لکن حالا که متبدل شده است و یک حکومت اسلامی و ملی است که از خودتان است، دیگر یک چیزی نیست که تحمیلی باشد و یک دستگاهی نیست که دستگاه ظلم و جور و این طور چیزها باشد، باید یک وظیفه اسلامی- وجدانی را ما احساس بکنیم که با آن وظیفه اسلامی و با آن وظیفه انسانی کارها را خوب انجام بدهیم.
خدمت به مردم
و من دلخوشم به اینکه یک همچو تحولی در ایران، در همه قشرها، شده است. الآن در همین قضیه جهاد سازندگی، خوب انسان میبیند که از همه جا اشخاصی که هم تحصیلکردهاند، خصوصاً خانمها، اینها- همین امروز هم در یک مصاحبهای که بود من گوش کردم- دیدم که میگوید که ما از اول آفتاب میرویم سراغ کار تا غروب. این یک مسئلهای است که یک تحولی است پیدا شده است، یعنی همه با اشتیاق و احساس اینکه باید برای مردم کار بکنیم مشغولند و مسلّماً در شما هم همین معنا هست. شکی نیست که حالا دیگر با اینکه یک الزامی و- یک، عرض کنم- یک اجباری، اینها نیست، خودتان داوطلبید و مشکلاتی اگر هست، خودتان مشکلات را رفع میکنید. بنا بر این آن چیزی که مایه دلخوشی ماست این است که این تحول اسلامی که با دست خدا پیدا شده است و کسی نمیتوانست یک همچو تحولی ایجاد کند، خصوصاً تحولات روحی که از امریکا یک عدهای جوان چند روز، چند وقت پیش از این آمدند که ما آمدیم برای همین جهاد سازندگی و برویم به دهات. من به آنها گفتم که خوب، من میدانم که شماها اهل اینکه بتوانید با یک قدرتی درو بکنید یا بنّایی بکنید یا همچو چیزی را، همچو قدرتی ندارید؛ لکن متوجه باشید که کار شما چه کار ارزندهای است. شما وقتی که از امریکا آمدید و رفتید در روستای فلان، و مردم دیدند که یک دسته از جوانهای تحصیلکرده امریکا که شاید بعضیشان هم مهندس و بعضیشان دکتر باشند آمدهاند درو میخواهند بکنند، این یک روحیه بزرگی به مردم اعطا میکند که آن رعیتی که امروز یک جریب «2» را مثلًا درو میکرده فردا دو جریب را درو میکند، این قدرت میخواهد.
خیال نکنید که ما کارمان کم است، نه، کار شما از حیث معنویت خیلی زیاد است. وقتی این رعیتها که تا حالا هر چه دیده بودند هِی یک سربازی برود یا یک ژاندارمی برود و اذیت کند، همین را دیده بودند، یا اخاذی کند، حالا ببینند که یک دکتری، یک مهندسی، یک محصلی میرود، چه از مرکز اینجا، چه از خارج، میرود و به اینها کمک میکند، اینها تا کنون به چشمشان نخورده بود که یک دسته از خانمهایی که در شهرستان زندگی کردهاند، بروند توی این جمعیتهایی که دارند درو میکنند همراه آنان درو بکنند، همچو چیزی به چشمشان نخورده بود، به خیالشان نمیآمد، حالا وقتی که میبینند یک همچو حس انسانی پیدا شده است و این در سایه اسلام پیدا شده و قدرتهای ظاهری نمیتواند یک همچو تحولی را بدهد، تحول اسلامی و انسانی است، این آنها را همچو دلخوش میکند، که کارهاشان و قدرتشان را چند مقابل میکند. بنا بر این یک تحول انسانی و تحول روحی حاصل شده است که این موجب طُمانینه انسان است؛ موجب اطمینان است. و من امیدوارم که این محفوظ بماند و ملت ما همین طور که حالا زنده هستند زنده بمانند و این مملکت را با این زندگی، با این هوشیاری، مملکت را به پیش ببرند؛ به طوری که افرادْ خودشان دیگر راه خودشان را پیدا کرده باشند که با فقدان اشخاص، هیچ خللی وارد نشود.
خداوند ان شاء الله شما را حفظ کند؛ موید، منصور؛ و مشکلات را رفع کند. البته مشکلاتی در دولت هست، مشکلاتی هست الآن زیاد و اینها باید با همت همه رفع بشود و من امیدوارم که ان شاء الله رفع بشود.