بسم الله الرحمن الرحیم
توطئه غرب؛ جدایی دین از سیاست
قبلًا تشکر میکنم از خانمها که از راه دور آمدند برای تسلیت. من هم به آنها تسلیت عرض میکنم.آنچه که در این نهضت مطرح است این است که ما وضعیت نهضت را بفهمیم، و مقصود را، مقصد از جمهوری اسلامی را آگاهانه تعقیب کنیم. تا کنون رژیم طاغوت، تمام احکام اسلام را، در همه کشور و در کادرهای آموزشی و غیر آموزشی، در وزارتخانهها و ادارات، در ارتش و در سایر جاها، بر خلاف اسلام سیْر داده بود. دستور اصلًا این بود که نگذارند اسلام در ایران به معنایی که دارد تحقق پیدا بکند؛ برای اینکه خارجیهایی که میخواستند از ما استفاده ببرند، و بیزحمت هم استفاده ببرند، اینها تبلیغاتشان و طرحشان این بود که اسلام را نگذارند ظهور پیدا بکند. آن مقداری که کاری به استفادههای آنها ندارد آن مقدار را مضایقه نداشتند، لکن آن بُعدهای دیگری که با استفاده آنها مخالف بود آنها را میخواستند اصلًا نگذارند تحقق پیدا بکند. اینها کوشش داشتند به اینکه این معنا را به باور همه بیاورند که دین از سیاست جداست. دیانت یک احکامی است که بروند نمازی بخوانند، و چند تا هم از این مسائلی که هیچ ربطی به آن چیزهایی که آنها میخواهند نداشته باشد بگویند، و برگردند مشغول کارشان بشوند. آنها مشغول چپاولگری باشند و مشغول ظلم و جور به ملت. و قشرهایی که دینی هستند؛ اینها مشغول به اعمال دیانتی خودشان باشند، کاری نداشته باشند که چه میگذرد در این مملکت؛ کار نداشته باشند که خارجیها چه به سر این مملکت میآورند. برنامه دولتها در زمان طاغوت این بود. و دامنزده بودند به اینکه نگذارند روحانیون در سیاست دخالت بکنند. و شاید بسیاری از خود روحانیون هم باورشان آمده بود که نباید در امور سیاسی دخالت کنند. و بسیاری از جوانهای ما هم باورشان آمده بود که نباید اینها در امور سیاسی دخالت بکنند. حتی، از قراری که گفتند، یکی از همین افراد فاسد وابسته، در همین چند روز، در یک جایی به این صورت گفته بود که ما میخواهیم قداست روحانیون محفوظ باشد؛ اینها دخالت در امور مملکتی نکنند تا قداستشان محفوظ باشد! این یک حیلهای است که غربیها به کار بردند؛ و وابستگان به آنها هم از آنها تقلید کردند به اسم اینکه قداست اینها محفوظ باشد؛ یعنی اینها همان بروند توی مسجدها و دعا بخوانند تا قداستشان محفوظ باشد، و کاری به مملکت و کاری به دولت و کاری به مجلس و کاری به دیگر قشرهایی که باید باشد نداشته باشند؛ اینها را بگذارند برای چپاولگرها، و دعا و ذکر خودشان را بگویند و کاری نداشته باشند. این یک برنامهای است که ریخته شده است و ریخته شده بوده است در سالهای طولانی. و در زمان این پدر و پسر به آن دامن زیاد زده شده است، این حرف آنهاست.
ضرورت دخالت همه اقشار در سیاست
حرف ما این است که نه روحانی تنها، همه قشرها باید در سیاست دخالت بکنند. سیاست یک ارثی نیست که مال دولت باشد، یا مال مجلس باشد، یا مال افراد خاصی باشد. سیاست معنایش همین وضع آن چیزهایی [است] که در یک کشوری میگذرد از حیث اداره آن کشور. همه اهالی این کشور در این معنا حق دارند. خانمها حق دارند در سیاست دخالت بکنند؛ تکلیفشان است. روحانیون هم حق دارند در سیاست دخالت بکنند، تکلیف آنهاست. دین اسلام یک دین سیاسی است. یک دینی است که همه چیزش سیاست است، حتی عبادتش.نماز جمعه و اجتماعات سیاسی در اسلام
شما ملاحظه کنید همین نماز جمعهای که در زمان طاغوت نمیشد درست به جا بیاورند، گاهی یواشکی در داخل یک مسجدی نماز را میخواندند، در صورتی که وضع نماز جمعه این نبود. وضع نماز جمعه این است که حالا انجام میگیرد، و انجام گرفت چند هفته. و مع الاسف آقای طالقانی فوت شدند. و بحمد الله به جای ایشان یک فرد بسیار ارزندهای است؛ مُلّای متعهدی است. و ایشان «2» هم حبسها دیده است زجرها کشیده است، و پخته شده است در این امور. نماز جمعه یک اجتماع سیاسی است، در عین حالی که عبادت است. در خطبه نماز جمعه باید مسائل سیاسی روز طرح بشود؛ گرفتاری مسلمانها طرح بشود. در نماز جماعت هم این طور است. نماز جماعت هم اجتماع مردم در یک محلی، این برای این است که اینها مطلع بشوند از حال مملکت خودشان؛ مطلع بشوند از حال برادرهای خودشان؛ گرفتاریهاشان را اطلاع پیدا کنند، و رفع بکنند. اجتماع در مکه، آن اجتماع عظیم در جاهای مختلف، هِی اجتماع، اجتماع در مِنی اجتماع در عرفات، اجتماع در مَشْعَر، اجتماع در مکه، اجتماع در مدینه، اجتماع از همه قشرهای ممالک اسلامی، همه مسلمین، کسانی که استطاعت دارند و مشرّف میشوند، اینها همه یک امور سیاسی است. هر کدام به مقدار شعاع خودش. یکجا یک شهر است، یک دِه است، جماعاتی که در این شهر و دِه هست مجمع سیاسی است به اندازه خودش. مع الاسف ما استفاده نتوانستیم بکنیم از این اجتماعاتمان. نه از آن اجتماعات بزرگمان؛ و نه از اجتماعات کوچکمان. و این برای این بود که تبلیغات، اسباب این شده بود که مسجدیها را در آن مسجد محصور کرده بود.اهمیت نقش مساجد
مسجد مرکز تبلیغ است. در صدر اسلام از همین مسجدها جیْشها، ارتشها، راه میافتاده، مرکز تبلیغ احکام سیاسی اسلام بوده مسجد. هر وقت یک گرفتاری پیدا میشد، صدا میکردند که «الصَّلاهُ بالجَماعَه»، اجتماع میکردند؛ آن گرفتاری را طرح میکردند، این صحبتها را میکردند. مسجد، مرکز اجتماع سیاسی است. و از این یک قدری وسعتش زیادتر، میشود نماز جمعه. در هر هفته همه مجتمع بشوند در یک جایی، به حسب اختلافات: این شهر کوچکی است، به اندازه وسعت خودش. یک شهر بزرگی است مثل تهران، به این ترتیبی که هست، این یک اجتماع بزرگتر در هر هفته. آن اجتماع کوچکها در هر روز چند دفعه؛ این یک اجتماع بزرگ در هر هفته یک دفعه؛ با خطبهها و با روشنگریها که باید خطیب، یک آدم روشن روشنگر باشد و مردم را به وظایف سیاسی خودشان، به وظایف اجتماعی خودشان، به وظایف فرهنگی خودشان آشنا بکند. و اجتماعات در هر سال یک دفعه، یا برای دو تا عید، دو اجتماع بزرگ، باز، و یک اجتماع همگانی برای همه مسلمین. اشخاصی که میتوانند به مکه بروند، کسانی که مستطیع هستند، به طور الزام که باید در این مجتمع شرکت کنند. و آن مجتمع هم یک مجتمع سیاسی است. که باید اشخاصی که از اطراف میروند، از ممالک مختلف میروند، مسائل ممالک را با هم طرح بکنند؛ مسائل مسلمین را طرح بکنند. و مع الاسف با اینکه اسلام این اجتماعات را به رایگان تحت اختیار قرار داده- شما ملاحظه کنید اگر امیر حجاز بخواهد پانصد نفر آدم را در حجاز در غیر مورد حج دعوت کند، چقدر خرج دارد؛ چقدر تشریفات دارد؛ چقدر زحمت دارد تا پانصد نفر جمع بشوند آنجا، خدای تبارک و تعالی بدون اینکه برای اشخاص، مثل دولتها زحمت زیادی داشته باشد، مردم را خودشان را وادار کرده که مجتمع بشوند. آن هم چندین میلیون جمعیت، میلیونها جمعیت مجتمع بشوند- به رایگان این را تحت اختیار ما قرار داده و ما هم بدون استفاده از دست میدهیم. این برای این است که از آن طرف تبلیغات بسیار دامنهدار خارجیها و داخلیهایِ وابسته به خارجیها دامنزده به اینکه دیانت کاری به سیاست ندارد. آنها برای خودشان! سیاست را واگذارید به امپراتور؛ و دیانت هم مال پاپ و افراد پاپ. در اینجا هم سیاست را واگذارید برای محمد رضا پهلوی؛ شما هم بروید مساله را بگویید و هر کاری هم اینها میکنند کاری نداشته باشید، قداست خودتان را حفظ کنید! این یک مسئلهای است که با کمال توطئه و شیطنت در همین چند روز در یک محلی طرح شد، که من نمیخواهم اسمش را ببرم. اینها گرفتاری است که ما داشتیم. و من امیدوارم که در این نهضت [...].یکی از آثار بزرگ این نهضت این تحولی است که حاصل شده است برای همهتان، برای خانمها، برای برادرها، برای خواهرها، حاصل شده است. و آن احساس وظیفه است که ما همه وظیفه داریم، در مملکتمان وظیفه آموزش داریم؛ آموزش چیزهایی که به دردشان میخورد در دین و در دنیا.