بسم الله الرحمن الرحیم
خط مشی نشریات
خطمشی را اسلام معیّن کرده است، و ما تابع اسلام هستیم. و آن این است [که] کلیه نشریاتی که شما میخواهید اقدام کنید بر آن، باید اسلامی باشد و منزه از انحرافات. و البته این تشخیص با یک هیاتی باید باشد. آقایان مثلًا هیاتی را تعیین کنند که در این امور وارد باشند؛ و کتابها وقتی که بناست نشر بشود، به نظر آن آقایان برسد. و آن آقایان وقتی که تصویب کردند که نشرش مانعی ندارد و مخالف با اسلام نیست، آن وقت نشر بکنند، چون ممکن است که یکوقت یک کتابی چند سطرش اسلامی باشد، و در خلالش یک مسائلی غیر اسلامی باشد. ابتدایش یک جور باشد؛ بعدش یک انحرافاتی داشته باشد. شمایی که میخواهید برای اسلام خدمت کنید یکوقت خدای نخواسته این اسباب این نشود که بر خلاف مسیر خودتان باشد. و لهذا باید کتابها تحت نظر اهل علم باشد. اهل علمِ مطلع بر این مکتبهای انحرافی، و آنها مطالعه کنند. وقتی این کتابی که میخواهید نشر بدهید مطالعه کنند، بعد که مطالعه کردند آنها، تصدیق کنند که این نشرش مانع ندارد، بعد نشر بدهید. و البته این خدمت بسیار بزرگی است که به اسلام شما میتوانید بکنید. و آن نشر معارف اسلامی، نشر احکام اسلام، نشر حقایق اسلام، نشر مکتب اسلام، و کتبی که این نحو هستند، نشرش بسیار خوب، و ان شاء الله شما ماجور هستید در این امر. لکن با این وضع باید باشد. با این وضعی که عرض کردم؛ مصون باشد از اینکه یکوقت خدای نخواسته شما بخواهید یک کار خیری بکنید، با دست خود شما یک کار خلافی انجام بگیرد. این باید با یک کنترل شدیدی از طرف یک هیات چند نفری، که خودتان تعیین بکنید و مورد تصدیق- مثلًا- اهل علم تهران باشد، آن وقت آنها، آن چند نفر، بررسی کنند؛ و شما هم مشغول باشید. ان شاء الله خداوند حفظ کند شما را. و من هم دعاگوی همهتان هستم ان شاء الله. و کارشان پرارزش؛ و مسئولیتشان هم زیاد پرارزش است. برای اینکه نشر احکام خداست و نشر مکتب الهی است. مسئولیت زیاد است، برای اینکه باید طوری انجام بگیرد که خدای نخواسته یکوقت لغزشی در آن نباشد، و کتابی که مثلًا انحرافی باشد در آن نباشد. و این البته باید یک دستهای، یک جمعی، باشند که این کار را انجام بدهند. ان شاء الله خداوند تاییدتان کند. من شغلم زیاد است، اطلاعاتم هم از این امور و از این افراد کم است؛ باید یک دستهای در تهران تعیین بشوند برای کتابهای مذهبی.[یکی از حضار: دسته یا گروهی در تهران به سرپرستی استاد جعفری باشد.
آقای محمد تقی جعفری: من کارهایم خیلی زیاد است. سه- چهار تا دانشکده من تدریس قبول کردهام. چون اساتید طاغوتی را ریختهاند بیرون، مجبور شدم بروم این دانشگاه و آن دانشگاه، از هر کدام سه- چهار ساعت تدریس قبول کردهام؛ لذا برای من یک قدری مشکل است.].
امام: خوب حالا افرادی را میشود تعیین کنید؛ ایشان هم نظر داشته باشند.
[آقای جعفری: خدمت امام عرض کردم، کوشش میکنیم افرادی را پیدا کنیم برای این کار. مسئولیت برای من سنگین است.].
امام: بله، وقتی تعیین شد، من هم بفهمم کیست. موفق باشید.