بسم الله الرحمن الرحیم
ریشه مشکلات انقلاب
من این چیزهایی که شما خواندید نه اینکه دفعه اول بوده است که میشنوم. ما از اول که این انقلاب بحمد الله به آن پیروزی نِسبی رسید، و سی و پنج میلیون جمعیت از حبسها بیرون آمدند و بیرون ریختند، و بعد از اینکه از آن جهتِ هَجْمهای بیرون آمدند، به فکر خودشان افتادند و توجهشان از نهضت کم شد و به فکر گرفتاریها افتادند، تقریباً هر روز چندین مرتبه یا در کاغذها میخوانیم یا در صحبتها میشنویم. نه این است که ما غافل باشیم از این مسائل، این مسائل معلوم است. و شما میدانید که اقلًا- وقتی صرف نظر از دو هزار و پانصد سال بکنیم- در این پنجاه و چند سال، برنامه این بوده است که وضعیت ایران را به آشوب بکشند، به تباهی بکشند؛ یعنی همه چیز ما را از بین ببرند. کشاورزی را که خود شماها مطّلع بر آن هستید میبینید که چه به روزش درآوردند به اسم اصلاحات. و همه چیز را، همه جا را، عقب مانده نگه داشتند؛ که الآن از هر جا که میآیند هر گروهی که میآیند، میگویند که آنجایی که ما هستیم از همه جا بدتر است! از کردستان همین حرف را میزنند، از بختیاری همین حرف را میزنند، از بلوچستان همین را میگویند، از خوزستان همین را میگویند؛ و برای این است که در همه جا این حرفها هست. این عقب افتادگیها و نگه داشتن مردم در فقر و فاقه و بردن ذخایر ملت و دادن به دشمنهای اسلام به طور رایگان، تقریباً این مسائل را پیش آورده است. و مسائل هم بیشتر از اینهاست که شما میگویید. شما یک مقدارش را البته گفتید، لکن میدانید که بیشتر از اینهاست.
نیازمندی رفع مشکلات به زمان و آرامش
یک مملکتی که اولًا جمعیت سی و پنج میلیونیش یکدفعه از اختناق بیرون آمده و آزاد این تقریباً بعد از آزادی، همه برای خودشان حق قائلاند که در همه مسائل دخالت کنند. و باید هم بکنند. خوب، مسائل مسائل خودشان است. لکن باید فکر این هم بکنند که آیا این مسائل که ذکر میشود همهاش قابل حل است به این زودیها؟ این خانه نداری مردم، این فقر و فلاکت مردم، این زاغهنشینی مردم، این عقبماندگی اقتصاد، این فاسد شدن رژیم، کار کردن و- عرض میکنم- کشاورزی، و امثال ذلک، اینها قابل این است که یک دولتی، یک مثلًا جمعی، بتوانند این را به این زودیها به حال صحیح برگردانند؟ این البته وقت لازم دارد. از آن طرف هم که شما میبینید که مهلت نمیدهند به دولت، مهلت نمیدهند به ما که بتوانیم با یک فراغیِ فکر، این مسائل را درست بکنیم. آشوب بپا میکنند. خوب، در یک کردستانی که آشوب هست، زد و خورد هست، و دائماً فتنهگری هست، میشود در آنجا حالا اسفالت بکنند؟ در نظر بگیرند اسفالتش بکنند؟ خوب، جنگ است؛ در یک حال جنگ نمیشود که اسفالت کرد؛ نمیشود که خانهسازی کرد؛ نمیشود که کارهای عمرانی کرد. در حالی که دامن دارند میزنند به اینکه مردم را مایوس کنند از این مسائل. باز مردم را میخواهند کنار بزنند، مایوس بکنند، تا اینکه آن قدرتی که میتواند کارها را انجام بدهد- و آن قدرت ملت است- متشتت بشود، و مایوس بشود و نتواند کار بکند. باید همه این امور را در نظر گرفت.
نفی اتهام ناروا
این مسائلی که گفتید بسیاریش در دست مطالعه است که انجام بدهند. همین دیروز، که بعضی از آقایان اینجا بودند، راجع به بعضی از مسائلی که گفتید با من صحبت کردند و عرض میکنم که- بناست که مطالعه کنند و عمل بکنند. شما خیال نکنید که ما به فکر نیستیم- ما- میبینید که الآن همه اینجا هستند و مسائل خودشان را میگویند؛ و بعد از شما هم باز یک دسته دیگر هستند؛ بعد از آنها هم باز یک دسته دیگر هستند. و ما باید بالای پشت بام برویم با مردم تماس بگیریم، پایین و اینجا، در عین حال میبینید که آنهایی که میخواهند مفسده کنند میگویند که اصلًا کسی با فلانی ملاقات نمیکند! الآن شما که اینجا هستید، آنها نشستهاند با قلم خودشان میگویند که با فلانی اصلًا کسی ملاقات نمیکند. یک کانال دارد، و آن هم مثلًا بعض از اهل علم هست! در صورتی که من از صبح که پا میشوم- که شما میدانید خوب، من سنم هشتاد سال است- از صبح که پا میشوم تا ظهر- که گاهی وقتها نماز ظهرم یک قدری عقب میافتد- با مردم مختلف، با اشخاص مختلف، با زنها، با مردها، با اهل علم، با غیر اهل علم، طوایف مختلف با من صحبت میکنند و حرفهایشان را میزنند. همین طور که شما دارید میگویید، شما حرفهایتان را زدید. اینها که میگویند که فلانی کسی با او ملاقات نمیکند، نظرشان این است که به مردم حالی کنند که فلانی نمیتواند کار بکند، برای اینکه هیچ اطلاع از هیچ جا ندارد! آدمی که هیچ اطلاع از جایی ندارد خوب، نمیتواند یک کاری انجام بدهد. در صورتی که من از همه جاها مطلعم. الآن مسائلی که آقا راجع به کردستان گفتند من مطلع بودم. آن مسائل را بیشترش را مطلع بودیم.
هشدار نسبت به فاصله طبقاتی
و مسائلی که شما الآن [مطرح] کردید مسائلی است که مکرر صحبت شده است. عرض میکنم که در فکر هستیم، و شما مطمئن باشید که اسلام برای مستضعفین است. من اشخاصی که سرمایه دار بودند، اشخاصی که عرض میکنم کارخانه دار بودند، مکرر اینجا جمعیتشان گاهی آمدند، من با آنها صحبت کردم گفتم به اینکه نمیشود این طور که یک دستهای آن طور زندگی بکنند و حتی برای سگهایشان اتومبیل داشته باشند؛ و یک دسته دیگر توی این زاغهها باشند که هر ده نفرشان توی سوراخی. این اصلًا قابل تحمل نیست.
و من اعلام خطر کردم به آنها، گفتم اگر خدای نخواسته یک وقت در متن اسلام انفجار پیدا بشود- یک وقت این است که در زمان طاغوت یک چیزی واقع میشد، خوب، میگفتند طاغوت است، و ماها هم به آنها میگفتیم که ان شاء الله اسلام اگر تحقق پیدا بکند، کارها ان شاء الله درست میشود، و حالا هم همان معنا را میگوییم، یک وقت این است که در اسلام خدای نخواسته یک یاسی پیدا بشود، برای خاطر اینکه ما نتوانیم این اشخاص فاسد را بِکشیم یک قدری پایین، و این مستضعفین را یک قدری بالا و به هم نزدیکشان بکنیم- اگر یک انفجاری پیدا بشود با یاس از اسلام، هیچ قدرتی نمیتواند خاموشش کند. و این خطری است برای این طبقهای که به فکر نیستند. من به آنها نصیحت کردم. حالا هم به همه کسانی که دارای اموال زیاد هستند نصیحت میکنم که شما فکر بکنید، بدانید که اگر خدای نخواسته این جمعیت مایوس بشوند، انفجار در آنها پیدا بشود، همه شما و همه ما از بین خواهیم رفت. باید فکری بنشینید بکنید خودتان، خودتان فکر بکنید، البته آنها فکر نکنند، ما فکر میکنیم، این طور نیست که ما فکر نکنیم. ما با وجوه شرعیه، با ولایت الهیه با آنها عمل میکنیم.
ثروتمندان رباخوار
من در نجف هم که بودم، در مصاحبهای که از لوموند «1» آمدند کردند، گفتم به آنها که وضعمان چه جوری است. خودمان از اینهایی که دارای کذا و کذا هستند حساب میکشیم و حسابهایشان را رسیدگی میکنیم. اسلام این طور نیست که همچو اجازه بدهد که این دسته آن طور، و آن دسته آن طور، ابداً اسلام همچو اجازهای نداده. اینها باید حسابهایشان کشیده بشود، اینها اصلًا حساب نداشتند با اسلام. رباخوارها باید حسابشان کشیده بشود در موقعش، البته حالا هم میکنند، اما باید به طور صحیح بشود. در هر صورت، شما متوجه باشید به اینکه ما میدانیم این گرفتاریها را. و من میدانم که در بعضی از جاها [چه میشود].
نوید وحدت رویه در دستگاه قضا
و اما راجع به اینکه گفتید هماهنگ نیستند این دادگاهها؛ در چند روز پیش از این، در قم، یک اجتماعی از همه اینها شد، همه را دعوت کردند و یک وضع هماهنگی را پیشنهاد کردند، و ان شاء الله این هم درست خواهد شد. و ما میدانیم که خوب، بعضی از اشخاص هستند، حتی بعضی از معمّمین هستند، که درست عمل نمیکنند. و ما باید البته با تدریج آنها را اصلاح بکنیم، درست خواهد شد، مطمئن باشید. شما بودید که با مشت خالی این دولت قوی را، این قدرت شیطانی را شکستید و به جهنم فرستادید؛ شما حالا از چه میترسید؟ از چهار تا دمکرات که ترس ندارد و چهار تا دزد. اینها دزدهایی هستند که من یادم هست، شاید شما هیچ کدام یادتان نباشد، که دزدها میآمدند، حتی در خمین که ما بودیم، وقتی میخواستند خمین را بگیرند، منتها مردم جلوگیری کردند. اینها هر روز سر گردنهها بودند و دزدی میکردند در یک مدتی دزدیها همه متمرکز شد در یک جا؛ در پیش رضا خان و پسرش! همه دزدیها را متمرکز کردند در یک جا؛ و جلو گرفتند از سایر دزدها، دزدیها را خودشان کردند! حالا آنها رفتند و یک قدری برایشان آزادی پیدا شده، چهار تا دزد هم دزدی میکند. از این چهار تا دزد چه کسی باید بترسد؟ هیچ کس از این چهار تا دزد نمیترسد. اینها اصلاح میشود.
برتری انقلاب اسلامی ایران بر سایر انقلابها
شما اگر ملاحظه کنید آن انقلاباتی که در سایر جاها و کشورها پیدا شده، انقلابی که در شوروی پیدا شده است که شصت و چند سال است بر آن میگذرد، الآن هم نابسامان است؛ الآن هم در آن فساد هست. میلیونها آدم را اینها میکشتند در این انقلابات، میلیونها آدم! الآن یک انقلابهای جزئی که واقع میشود، میگویند دو میلیون جمعیت کشته شده. این انقلاب ایران از باب اینکه انقلاب اسلامی بود، یک انقلابی بود که وقتی آنها با انقلاب تسلط پیدا کردند، اعتقاد به اسلام داشتند، نمیریختند بیخودی مردم را قتل عام بکنند. این انقلاب بهترین انقلابهایی است که تا کنون واقع شده است، البته کشتار هم داشته است؛ لکن کم بوده، زیاد نبوده. از آن طرف هم اشخاصی که در مرکز فساد بودند، اشخاصی که چندین سال مردم را به آتش کشیدند، چندین سال قتل عام کردند، اینها هم به سزای خودشان یک مقداری رسیدند؛ یک مقداری هم فرار کردند، و لکن از همه انقلابهایی که در عالم پیدا شده است این انقلاب اسلامی ایران، برای خاطر اینکه اسلامی بوده، از همه بهتر است و یک انقلاب صحیح است؛ یک انقلاب اسلامی است. و لهذا بعد از انقلاب، یک آزادی مطلقی به همه داده شد.
قلمی آزاد است که توطئهگر نباشد
شما خیال میکنید در انقلابات دیگر آزادی میدهند؟ آزادی به مردم نمیدادند. بعد از انقلاب تمام مطبوعات را جلویش میگرفتند؛ تمام مجالس را جلویش میگرفتند؛ تمام دستجات را جلویش میگرفتند؛ همه را به طور اختناق جلویش میگرفتند؛ به اسم اینکه انقلاب است، در انقلاب باید این چیزها بشود لکن این انقلاب اسلامی جلوی هیچ طایفهای را نگرفت و جلوی هیچ قلمی را نگرفت تا چند ماه که معلوم شد که میخواهند توطئه کنند. توطئهگرهایی که بر ضد اسلام میخواستند توطئه بکنند یک چند نفر را جلویشان را گرفتند که نه، چه بکنید. البته حالا هم یک قلمهای فاسد باز میگویند چرا جلوی فلان مجله، چرا فلان مجله. نمیدانند اینها که خوب، آن مجله، روزنامه، تمام چیزش از اسرائیل بوده است. اینها توقع این را دارند که اسرائیل هم که در اینجا میخواهد توطئه کند نباید جلویش را گرفت! باید آزاد کرد قلم را، قلمْ آزاد! قلمی آزاد است که توطئهگر نباشد. قلمی آزاد است، روزنامهای آزاد است، که نخواهد این ملت را به عقب و به تباهی بکشد. این قلمها، همان سرنیزه سابق است که میخواهند ملت را به تباهی بکشند، البته ملت تحمل نمیکند که جوانهایش را داده، حالا چهار نفر پشتمیزنشین و بالانشین بنشینند و طرح بدهند و درست بکنند و بگویند که قلمها آزاد نیست؛ چه آزاد نیست؟ کدام قلمها آزاد نیست؟ قلمهای فاسد نباید آزاد باشد. الآن هم فاسدهاشان خیلیهایشان آزادند، مِنْ جمله همین قلمهایی که میگویند چرا آزاد نمیگذارید. اینها هم الآن توطئهگر هستند.
در هر صورت، شما مطمئن باشید. با دل محکم، با مشت گره کرده و محکم، به جلو بروید. و شما پیروزید. اما شرط این است که آن نهضت به همان وضعی که آمد، به همان قدرتی که آمد، حفظش کنید. حالا هی نروید سراغ اینکه من چیزی ندارم؛ توی اداره مثلًا جای من کمتر از کسی است. اینها چیزهای بعد از انقلاب است؛ یعنی یک بیماری بعد از انقلاب است، بیماریهای بعد از انقلاب؛ مضر است. و آن توجه کردن به اینکه حالا من چه باید داشته باشم ندارم؛ مثلًا من باید مقامم چه باشد نیست.
حل مشکلات با تحقق اسلام
و این چیزهایی که میبینید گفته میشود، البته ما میدانیم که یک دستهای هستند که زاغهنشیناند. ما میبینیم؛ متاسفیم برای آنها؛ متاثریم برای اینها، لکن این طور نیست که به فکر اینها نباشند، به فکر اینها هستند، به تدریج دارد میشود. همین الآن که اینهایی که در بنیاد مستضعفین بودند آمدند اینجا، نشان دادند که ما این قدر عمل کردهایم؛ این قدر خانه درست کردهایم. دارد میشود، البته سی میلیون جمعیت که بیشترشان- اگر نگوییم بسیاریشان- بیخانماناند و زندگی صحیح ندارند، یک همچو چیزی باید با تدریج درست بشود. پَهْلُویش بگذارید اینکه اقتصاد ما را از بین بردند بکلی؛ قرضها را گذاشتند به دوش ملت ما و از بانکها قرض کردند، و هر چه که داشتند برداشتند رفتند. همه اینهایی که شما میبینید. فرض کنید چیزهایی که اینها داشتند گرو بانکهاست، و پول از آن گرفتهاند. اینها در چند ماه قبلش معلوم میشود که به فکر این بودند که از بین خواهند رفت؛ دنبال این بودند که همه چیز را ببرند، و بردند همراه خودشان؛ ولی خدا با ماست، و خدا با شماست. و کسی که برای خدا کار میکند، قیام برای خدا میکند، این از هیچ چیز نباید بترسد؛ یعنی از اینکه شکست هم بخورد نباید بترسد، این شکست نیست. ما برای خدا کار میکنیم. سید الشهدا هم شکست خورد، اما برای خدا کار میکرد و شکست داده. در عین حالی که در صورتْ شکست خورد، شکست داد. شما هم ان شاء الله پیروز خواهید شد. و ان شاء الله امیدواریم که آن طور که ما میخواهیم اسلام تحقق پیدا بکند؛ اسلام متحقق بشود. وقتی که متحقق شد، همه چیزها درست خواهد شد.
تهمتهای مخالفین به مجلس خبرگان
و از مجلس خبرگان گله نکنید، آنها علما هستند، آنها در فکر همه چیز هستند، طرح دارند آنها. همین کسی که از مجلس خبرگان و عضو آنها بود دیروز پیش من بود، طرح دارند اینها. خیال نکنید که اینها میخواهند مستکبرین را دوباره سر کار بیاورند. اصلًا مطرح نیست این مسائل. نه در مجلس خبرگان مطرح است؛ و نه پیش مسلمان و یک کسی که مسلمانی فکر میکند مطرح است که بخواهد دوباره [برگرداند] بساط غارتگرهای سابق و رباخواریهای سابق و نمیدانم سوار شدن به دوش کشاورزها و اینها و آن بساطی که خانها [برای] کشاورزها درست میکردند؟ هیچ این مطرح نیست، هیچ خوف اینها را نداشته باشید. گول اینهایی که از مجلس خبرگان تکذیب میکنند نخورند. اینها همانها هستند که میخواهند که مجلس خبرگان نتواند کار بکند، و این نهضت نتواند به نتیجه برسد، و برگردد به آن حالی که خودشان میخواهند. آنهایی که خوبهایشان هستند یک جمهوری دمکراتیک میخواهند مِنهای اسلام، آنهایی که وابسته هستند که همان مسائل را میخواهند.
در هر صورت، ما باید خودمان، شما، همه ملتمان، دست به دست هم بدهیم، و همانی که از اول فریاد میکردیم که آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی، همین را تعقیب کنیم. جمهوری اسلامی؛ یعنی احکام احکام اسلام. باید احکام احکام اسلام باشد. این حرفهایی که میزنند که خیر اگر چنانچه ولایت فقیه درست بشود دیکتاتوری میشود، اینها از باب این است که ولایت فقیه را نمیفهمند چیست. ولایت فقیه نباید بشود، برای اینکه باید حکومت ملت باشد. اینها ولایت فقیه را اطلاع بر آن ندارند. مسائل این حرفها نیست. ولایت فقیه میخواهد جلوی دیکتاتوری را بگیرد؛ نه اینکه میخواهد دیکتاتوری کند. اینها از این میترسند که مبادا جلو گرفته بشود! جلوی دزدیها را میخواهد بگیرد. اگر رئیس جمهور با تصویب فقیه باشد، با تصویب یک نفری که اسلام را بداند چیست، درد برای اسلام داشته باشد، اگر درست بشود، نمیگذارد این رئیس جمهور یک کار خطا بکند. و اینها این را نمیخواهند. اینها اگر یک رئیس جمهور غربی باشد، همه اختیارات را دستش بدهند، هیچ مضایقهای ندارند و اشکالی نمیکنند! اما اگر یک فقیهی، که یک عمری را برای اسلام خدمت کرده، علاقه به اسلام دارد، با آن شرایطی که اسلام قرار داده است که نمیتواند یک کلمه تخلف بکند [اشکال میکنند].
شان فقیه در حکومت اسلامی
اسلام دین قانون است. پیغمبر هم خلاف قانون نمیتوانست بکند، نمیکرد هم، البته نمیتوانست هم بکند. خدا به پیغمبر میگوید که اگر یک حرف خلاف بزنی، رگ وتینت را قطع میکنم «2». حکم قانون است. غیر از قانون الهی کسی حکومت ندارد. برای هیچ کس حکومت نیست، نه فقیه، و نه غیر فقیه، همه تحت قانون عمل میکنند. مجری قانون هستند همه، هم فقیه و هم غیر فقیه همه مجری قانوناند. فقیه ناظر بر این است که اینها اجرای قانون بکنند؛ خلاف نکنند؛ نه اینکه میخواهد خودش یک حکومتی بکند، بلکه میخواهد نگذارد این حکومتهایی که اگر چند روز بر آنها بگذرد برمیگردند به طاغوتی و دیکتاتوری، میخواهد نگذارد بشود. زحمت برای اسلام کشیده شد، خونهای جوانهای شما در راه اسلام رفت، حالا ما دوباره بگذاریم اساسی [را] که اسلام میخواهد درست بکند و زمان امیر المومنین بوده و زمان رسول الله- صلی الله علیه و سلم- بوده، بگذاریم اینها را برای خاطر چهار تا آدمی که دور هم مینشینند و پاهایشان را روی هم میاندازند، و عرض میکنم چای و قهوه میخورند و قلمفرسایی میکنند؟ مگر ما میتوانیم اینها را بگذاریم؟ مگر ما میتوانیم؟ جائز است برای کسی، برای یک مسلمانی که تمام این خونهایی که ریخته شده هدر بدهد و اسلام را بگذارد کنار؟ به جهت اینکه یک همچو ولایت فقیهی نداریم»! خوب، شما نمیدانید. شما فقیه را اطلاع بر آن ندارید که میگویید ما ولایت فقیه نداریم. این طور ولایت فقیه از روز اول تا حالا بوده. زمان رسول الله تا حالا بوده. این حرفها چه است که میزنند اینها؟ این اشخاص غیر مطّلع بر فقه، غیر مطّلع بر مجاری امور، این حرفها را میزنند و اذهان را مشوب میکنند. و اشخاص خیال میکنند که خیر، اینها نشستهاند اینجا برای سرمایه دارها! این هم یک حرفی بود که حالا، امروز، من شنیدم که برای سرمایه دارها! آقا، مساله این حرفها نیست. این مطالب تبلیغات است. هیچ ابداً دنبال این مطلب نباشید که اینها چی. اینها اشخاص صالحاند، دائماً مشغول کار هستند. آنهایی که از اسلام میترسند البته باید به همه چیز اشکال بکنند، به همه چیز اشکال دارند. از آن طرف، به هر فردی که پیش میآید اشکال دارند، از آن ور هم به هر جمعی که پیش میآید اشکال دارند. هر که بگوید اسلام، اینها به او اشکال دارند!
ان شاء الله خداوند همه شما را تایید کند؛ موفق باشید. ما خدمتگزار همه شما هستیم. و ما ان شاء الله امیدواریم که به آن مقصدی که همهمان داریم، مال همه است، اسلام مال همه است، به آن مقصد ان شاء الله برسیم.