بسم الله الرحمن الرحیم
عشایر ایران، پشتوانههای کشور
من امیدوارم که این جوانهای برومند ما بتوانند آن خدمت شایستهای که باید به اسلام و کشور خودشان هست بکنند. و من امیدوارم که ما با نیروی اسلامی و در پناه اسلام بتوانیم به مشکلاتی که هست غلبه کنیم.
عشایر ایران در زمان سابق یکی از پشتوانههای کشور بودند که به واسطه سلطه این رژیم و دستیاری اجانب، اینها را یکی بعد از دیگری تضعیف کردند. این عشایر بودند که میتوانستند در مقابل اینکه دیگران بخواهند تجاوز کنند به کشور خودشان جلوگیر باشند. لکن پدر این محمد رضا- رضا خان- که آمد، دستور این را ظاهراً داشت که این عشایر را تضعیف کند. البته بعضی از خانهایی که در آن وقت بودند تعدیات داشتند؛ لکن رضا خان نه از این باب تضعیف کرد آنها را، بلکه شاید دستوراتی داشت که نباشند این کسانی که میتوانند از کشور خودشان دفاع کنند و نمیگذارند دیگران تجاوز کنند. یک دستور هم این بوده است که عشایر را از بین ببرند. آنها همه قدرتهایی که احتمال میدادند که در مقابل اجانب ایستادگی کنند شکستند. قدرت روحانیت را شکستند؛ قدرت عشایر را شکستند، و هر جایی که میشد، میتوانستند، اینها را از بین بردند، و کوچ دادند، از این جهت، یک خیانتی به ایران کردند.
و حالا که دست اینها کوتاه شده است، باید عشایر ایران به وظایف ملی خودشان عمل کنند؛ به وظایف اسلامی خودشان عمل کنند. و طوری نکنند که گفته بشود- که-حالا که رژیم رفته است اینها به جان هم افتادند یا به جان مردم افتادند. باید این جهت خیلی مراعات بشود که همه جهات اسلامی باشد.
اهتمام دولت و مردم به امر کشاورزی
یک کشوری که الآن مال خودتان شده است، آن کشور به دست خودتان اداره بشود، مثلًا در سطح مملکت یکی از اموری که برای ما الآن لازم است این زراعت است. الآن فصل زراعت است، فصل زراعت پاییزی است. این زراعت را کوشش کنند که به طور شایسته انجام دهند. ما اگر چنانچه زراعت خودمان، کشاورزی خودمان، نتواند کفاف برای خودمان باشد، و دستمان دراز باشد پیش امریکا و امثال امریکا برای ارزاقمان، خوب ما وابسته خواهیم بود؛ نمیتوانیم کاری انجام بدهیم؛ آن وقت در جهات سیاسی هم باید وابسته بشویم. باید شماهایی که، مردمی که مشغول کشاورزی بودند، باز هم مشغول باشند. کسانی که پیشتر به واسطه مشکلاتی که برایشان ایجاد شده بود، نمیتوانستند عمل بکنند، حالا عمل کنند، دولت هم لازم است که پشتیبانی کند از کشاورزها؛ همراهی کند با آنها؛ هم آنها مشغول باشند؛ و هم دولت تا اینکه راجع به کشاورزی- که یکی از امور مهمه مملکت ماست و ما باید صادر کنیم محصولات خودمان را به خارج- این طور نباشد که ما باز هم گرفتار باشیم، و دستمان پیش خارجیها دراز باشد برای اینکه نان به ما بدهید. این برای یک مملکتی اولًا، یک مملکت اسلامی، عار است که دستش را دراز کند طرف امریکا که شما نان ما را بدهید، حالا بفروشید به ما! این یک عاری است برای ما. ما باید خودکفا بشویم در همه چیز، مِنْ جمله در قضیه کشاورزی. ایران یک مملکتی است که کشاورزی او کشاورزی غنیای باید باشد. ایران یکی از استانهایش میتواند مال خودش را کفاف بدهد، و ما بَقی صادر بشود.
چرا باید ایران محتاج باشد به غیر؟ اینها این کار را کردند، به اسم «اصلاحات ارضی» بکلی کشاورزی را از بین بردند، و مملکت ما را به تباهی کشیدند. حالا با خود شماهاست، با خود کشاورزهاست، که کم کاری نکنند؛ مسامحه نکنند. مملکت مال
خودشان- الآن- شده است؛ مملکتی که مال خودتان است، خودتان باید آبادش بکنید. یک باب باب کشاورزی است، که باید کشاورزی به طور شایسته عمل بشود. و در طرف شماها- که مناطق کشاورزی است- و هر منطقهای، ایران همه مناطقش تقریباً مناطق کشاورزی است، و در همه مناطق که زمین دارند و صلاحیت دارد زمینها از برای کشاورزی، کشاورزی بکنند. و جهات البته اسلامی و شرعیش را حفظ بکنند. کشاورزی بکنند تا ان شاء الله از این جهت مستغنی بشویم.
مشکل کم کاری در کارخانجات و ادارات
باز یکی از گرفتاریهایی که هست قضیه کارگرهاست؛ در کارخانهها یک قدری اخلال میشود؛ کم کاری میشود؛ بیکاری میشود. این کارخانهها مال خودتان است. حالا باید شما هم، کسانی که در کارخانهها هستند، آنها هم کار بکنند. بلکه کار را زیادتر بکنند از سابق تا جبران بشود.
چنانچه یکی از مشکلات و چیزهایی که هست قضیه کارمندهای دولت است. کارمندهای دولت هم از قراری که اطلاع به ما میدهند، کار نمیکنند؛ کم کاری میکنند، آن تشریفات طاغوتی باز هست. اینها غلط است، اینها باید همه تبدیل بشود، و درصدد برآیند که اصلاح بکنند. وزارتخانهها درصدد برآیند که هر وزارتخانهای خودش را اصلاح بکند. تا کی باید ما در قید و بند آن مسائل طاغوتی باشیم. یک مطلبی که دولت تصویب میکند، وقتی که گرفتار کاغذبازیها میشود، باز تا مدتی این گرفتاری وجود دارد. این شکایات، مکرر دارد برای ما میآید. در هر روز شاید شکایت بیاید از دولت، از کارمندها، از ادارات، از اینها. اینها باید اصلاح بشود، نمیدانم کِی میخواهند اصلاح بکنند این امور را؟
لزوم پاکسازی و اصلاح تلویزیون
در هر صورت، من از شماها متشکرم. و از این مادرها و برادرها که در جهاد سازندگی هستند و زحمت کشیدند خیلی تشکر میکنم. من وقتی که در تلویزیون این جهاد سازندگی را ارائه میدهند البته آن طوری که باید ارائه نمیدهند، و دستهایی در تلویزیون هست که انحراف پیدا میشود در آن، مثل اینکه مدیران تلویزیون درست نمیتوانند درست برسند به مسائل. دستهائی فاسدی هست که بسیاری از کارها و بسیاری از چیزهایی که در تلویزیون هست، چیزهای انحرافی است. بسیاری از شعارهایی که در تلویزیون هست، اشعاری که در آنجا میخوانند، چیزهایی که در آنجا میگویند، از همین گروههای انحرافی است. اینها باید اصلاح بشود. تا کِی باید که باز تلویزیون ما تابع مسائلی باشد که همهاش انحرافی است؟ یک مسئله انحرافی را چند دفعه در تلویزیون میگویند، اظهار میکنند. آن مصاحبهگر میرود مصاحبه میکند، توی دهان مردم میگذارد چیزهایی را که برای ناراحتی مردم [است]. چند دفعه تکرار میکند یک مطلب را که از آنها یک اقراری بگیرد، هر چه آن هم میگوید حالمان خوب است، این باز اصرار میکند به اینکه مردم را به وحشت بیندازد که کار هیچ خوب نیست! همه جهات فاسد است! اینها را باید بریزند بیرون از تلویزیون. اگر نمیتوانند، من بفرستم بکنم این کار را. چرا بکنم؟ مسامحه این همه دارد میشود و در همه جا، در همه جا، دارد مسامحه میشود.
و ما نمیدانیم باید چه بکنیم با این وضعی که هست، همهشان اهل مسامحه هستند. همهشان اهل این هستند که میخواهند برای خودشان یک مسئلهای درست بکنند که مبادا یک قلمی بر خلافشان گفته بشود. باید یک جوری عمل بکنند که موافق رضای خدا باشد؛ موافق مسیر ملت باشد. باید این امور اصلاح بشود. اگر این امور اصلاح نشود، ما عقب افتاده میمانیم. و جهاد سازندگی را در عین حال بعضی از جاهایش را که میبینم خیلی خوشحال میشوم.
حلّ مشکلات در پرتو وحدت کلمه
من امیدوارم که خود ملت هیچ اتکال به قوای دیگر نکنند. خود ملت مشغول بشوند به اصلاح کارهایشان. و امیدوارم که با وحدت کلمه ملت و با پشتکارشان کارها اصلاح بشود و مملکت ما سر و سامان پیدا کند. و مطمئن باشید و مطمئن باشید که با این وضعی که الآن شما دارید که خانمهایی که باید مثلًا در شهرها باشند و به رفاه- به قول آن سابقیها باشند- حالا میروند در دهات و در جهاد سازندگی وارد میشوند. مهندسین میروند؛ اطبا میروند؛ تحصیلکردهها میروند. و این همدردی که پیدا شده است در بین ملت ما اسباب اطمینان است که ان شاء الله مسائل حل بشود و ما بر همه مشکلات غلبه کنیم، و ان شاء الله اطمینان داشته باشید که شما پیروز هستید. همه مسائل به دست خودتان حل میشود. من امیدوارم که کردستان هم به دست شما جوانها و به دست پاسدارها و به دست ارتش و ژاندارمری و اینها [مسائلش] حل بشود. چیزی نیست، با قدرت پیش بروید. خداوند همهتان را حفظ کند.