بسم الله الرحمن الرحیم
مقایسه بین انقلاب ایران و سایر انقلابها
من اول تشکر کنم از همه خواهرها و برادرها که از راههای دور آمدهاند تا در این اتاق کوچک با من ملاقات کنند و مطالب خودشان را بگویند؛ و من هم تا آنجایی که میتوانم مطالبی به آنها عرض کنم.
من مطّلعم از اینکه گرفتاری زیاد است. و مطّلعم از اینکه در همه جا الآن آشفتگیهایی هست، و البته این طور آشفتگیها دنبال یک انقلاب بزرگ هست، قابل اجتناب نیست. در همه انقلابات دنیا آشفتگیها هست، و بحمد الله آشفتگیهایی که در ایران پس از انقلاب هست خیلی زیاد نیست؛ چشمگیر نیست؛ موجب خوف نیست، لکن هست و اسباب زحمت است. خیلی انقلابها را اگر ملاحظه کرده باشید، بعد از گذشتن سالهای طولانی، باز هم آرامش در مملکتها نیست. دنبال سرِ بعضی انقلابات، تمام احزاب را از فعالیت بازداشتند؛ تمام روزنامهها را توقیف کردند؛ تمام اجتماعات را منع کردند؛ به اسم اینکه انقلاب است، و انقلاب معنایش این است که هیچ کس حق هیچ نفس کشیدن ندارد.
اما شما ملاحظه کردید که انقلاب ایران، همان روز انقلاب، همه گروهها را فرصت داد؛ همه روزنامهها را اجازه داد؛ همه اجتماعات را اجازه داد فعالیت کردند؛ چند ماه هم فعالیت کردند تا آنکه به ملت ثابت شد که بعضی از جناحها مخالف مسیر ملت هستند و به ضدِّ انقلاب عمل میکنند و توطئهها دارند. از آنها بعضیشان جلوگیری شد، و مشغول بررسی هستند.
باید گفت که انقلاب ایران بهترین انقلابی بوده است که در دنیا تا کنون پیدا شده است. و نکتهاش هم این است که ملت مسلمان انقلاب کردند. انقلاب مربوط به حزبی- مثلًا فرض کنید- نبوده است؛ مربوط به یک کودتایی نبوده است؛ از طرف نظامی یا از طرف حزب، بلکه مال خود ملت بوده است و خود ملت قیام کرده است، و خود ملت پیش برده است و طرف را شکست داده است، و ملت هم ملت اسلامی بوده. از این جهت که ملت یک ملت مسْلم بوده است، بیجهت نمیخواسته است که اشخاصی را بِکُشد، اشخاصی را حبس کند، اشخاصی را منع کند از فعالیت، هیچ ابداً نظر به این معانی نبوده است. از این جهت، یک انقلاب بسیار آرامی بوده است، و لو اینکه الآن مَفْسَده جوها کارشکنیهایی میکنند، لکن خوب، اینها اشخاصی هستند که ضد انقلاب هستند؛ و ریشه دار هم نیست؛ فعالیتهاشان یک فعالیتهای سطحی است که اصلاح میشود ان شاء الله.
دانشگاهها در رژیم شاه
و شما میدانید که یک مملکتِ این طور خرابی که برای شماها گذاشتهاند- که همه جایش آشفتگی بود و خرابی بود و عقبماندگی بود- این بخواهد اصلاح بشود، به طریق عادی یک زمان طولانی میخواهد تا اصلاح بشود. اینها همه چیز را خراب کردند. و بالاتر از همه چیز که خراب کردند، دانشگاهها و مراکز تحصیل بود. اینها از باب اینکه میترسیدند که در دانشگاه، اشخاص صحیح تربیت بشود و مقابلشان بایستد، نمیگذاشتند که دانشگاهها آن طوری که باید مشغول کار بشوند. تحت نظر خودشان اداره میشد، و تحت نظر خودشان تعلیمات به آن قدری که مفید به خودشان بود فعالیتها هم به همان حد بود. و روی این اصل، نیروی انسانی ما را نگذاشتند که ترقی بکند و رشد بکند. و حالا که مجالی اگر بگذارند پیدا بشود، باید از سر شروع کنند.
نیاز به فرصت در اصلاح فرهنگ و امور جامعه
طرح برنامههایی برای فرهنگ و اصلاح فرهنگ، و تصفیه از اشخاصی که باز هم در فرهنگ یا در جاهای دیگر هست، که این همه باید با تدریج درست بشود. فوراً نمیشود پشت سر انقلاب، این کارها درست بشود. این کارها کارهایی است که باید به تدریج درست بشود. و ان شاء الله امیدواریم که درست بشود.
وقتی یک مجلس شورا با خود ملت، با رای خود ملت ان شاء الله تحقق پیدا کرد و یک حکومت مستقر و مستمری به وسیله مجلس درست شد، بسیاری از کارها آن وقت اصلاح میشود. لکن البته مهلت میخواهد. نمیشود، یک آدم ممکن است یک سرما بخورد و به چند دقیقه سرما خوردن مریض میشود، این را بخواهند صحیحش کنند گاهی یک ماه، دو ماه طول میکشد تا این چند دقیقهای که این سرماخورده جبران کند. یک مملکتی که دو هزار و پانصد سال زیر ظلم این رژیم سلطنتی بوده، و آن قدری که ما شاهد بودیم، پنجاه و چند سال زیر ستم بوده است، و همه اشخاص، دولتهای بزرگ در او تصرف داشتند، در برنامههایش تصرف داشتند در همه چیزش، و همه چیزش را آشفته کردند، این البته باید با یک مدت طولانی اصلاح بشود. لکن امید است که اصلاح بشود؛ برای اینکه- بحمد الله- مملکت ما الآن همه جا وقتی که بروید میبینید که همه توجه به اسلام دارند، و توجه به اینکه باید از زیر بار ظلم بیرون بروند، از زیر بار اجانب خارج بشوند. این یک مطلبی شده است، دیگر عمومی شده. بچههای کوچک هم میگویند؛ پیرمردهای افتاده هم میگویند؛ جوانها هم که باید بگویند. بحمد الله این روشنی و این بیداری که برای ملت ما حاصل شده است، امیدبخش است. همان طوری که شما ملت با نداشتن تجهیزاتی غلبه کردید بر این قدرت بزرگ که همه قدرتها دنبالش بودند؛ یعنی نه فقط ابرقدرتها، قدرتهای دیگر همه دنبالش بودند، حکومتهای اسلامی هم دنبالش بودند، لکن وقتی ملت یک چیزی را خواست، نتوانستند حفظش بکنند؛ و با قدرت ملت و با توجه ملت به اسلام و خدای تبارک و تعالی این سد بزرگ را شکستند.
اصلاح مملکت در گرو آرامش
من امیدوارم که این ملت با همین بیداری و یک قدری اغماض کردن از مشکلات، یک قدری توجه به اینکه کار باید با تدریج انجام بگیرد، کار باید با یک قدری حوصله، یک قدری صبر، یک قدری توجه به اینکه مشکلات کم نیست، زیاد است [انجام شود] نباید هر قشری هِی فکر کنند که یک مشکلاتی ما داریم، چرا الآن درست نمیشود. این اسباب این میشود که نتوانند آنهایی که میخواهند رفع مشکلات را بکنند، نتوانند رفع بکنند. و لهذا، من از همه قشرها، خصوصاً از جوانهای دانشگاهی و دانشسرایی و محصِّلین، خواهش میکنم یک قدری توجه داشته باشند به اینکه آلتِ دست، یک وقت واقع نشوند که با یک طوری که خود شماها هم نمیتوانید مطّلع بشوید چه است، همچو مطلب را درست میکنند که هر که اعتقاد کند که نه، الآن باید اعتصاب کرد، الآن باید ریخت در خیابان! اگر نریزیم در خیابان، چه خواهد شد. شما بدانید که هر چه آرامتر باشد مملکت، بهتر میشود اصلاحش کرد.
در یک محیطی که توی خیابان بریزند به جان هم، نمیشود اقتصادش را درست کرد؛ نمیشود دانشگاهش را درست کرد. وقتی محیط آرام باشد، توجه بکنند که باید آرام بشود، محصِّلین سر کلاس بروند، مشغول کارشان بشوند، معلمین مشغول کارشان بشوند، اساتید مشغول کارشان بشوند، زارع مشغول کارش بشود، کارگر مشغول کارش بشود، آرامش در یک مملکتی پیدا بشود، آن وقت کسانی که میخواهند خدمت بکنند، میتوانند خدمت بکنند. اما اگر آرامش نباشد، مثلًا فرض کنید که کردستان، که این اشخاص فاسد ریختند و به همش زدند، خوب، کردستان که نمیشود با اینکه به هم خورده است اسفالت بشود. جایی که دارند جنگ با هم میکنند دیگر اسفالت معنا ندارد یا مریضخانه درست بشود، این باید آرامش پیدا بشود تا بتوانند آنهایی که میروند برای اصلاح، اصلاح بکنند، مثلًا آقایان که در جهاد سازندگی رفتند- و خداوند همهشان را حفظ کند- یک همچو کار بزرگی را مشغول شدهاند و یک همچو فداکاری میکنند جوانها، میروند در جهاد سازندگی، کار بسیار با ارزش است، لکن اگر یک وقتی فرض کنید در آنجا هم آمدند یک شلوغکاری کردند، یک کاری کردند که نگذارند کار انجام بشود، خوب، محیط وقتی به هم خورده بشود، آنها هم نمیتوانند کارشان را انجام بدهند.
ما به همه ملت باید عرض بکنیم که ملت باید بداند که الآن مملکت مال خودش است. یک مملکتی که مال خودش است باید آرامش را خودش حفظ بکند، تا آنهایی که مشغولاند به اینکه کار را انجام بدهند بتوانند مجال پیدا کنند که انجام بدهند. اگر این آرامشهای محل درست نباشد، کارها درست نمیشود. به هم ریختنِ مثلًا فرض کنید که دانشگاهها، ریختن در خیابانها، نرفتن سر کلاسها، کار را درست نمیکند. کار وقتی درست میشود که اینها مطالبی که دارند بگویند، با آرامش بگویند، تا رسیدگی بشود به آن مطالب، و ان شاء الله با آرامش عمل بشود به آن. شما خیال نکنید که دولت یک دولتی است که میخواهد کارشکنی بکند؛ خودش میخواهد خیانت بکند. این حرفها نیست در کار. خوب، این اشخاص معلوم است اشخاصیاند که میخواهند کار انجام بدهند. البته کار کار بزرگی است، و به این زودی نمیتوانند انجام بدهند. نه این است که نخواهند انجام بدهند، نمیتوانند انجام بدهند. کار کاری است که یک قشر نمیتواند انجام بدهد. اگر همه ملت با هم دست به هم ندهند و کمک نکنند به هم، نمیشود انجام داد. باید کمک کرد به هم.
اهمیت کشاورزی در قطع وابستگیها به خارج
کشاورزها کمکشان به این است که کشاورزیشان را زیاد بکنند. ما اگر کشاورزیمان طوری نشود که خودمان برای خودمان بتوانیم وسیله معاش تهیه کنیم و دستمان پیش امریکا باشد که نان ما را بده، خوب، این پیوستگی است به آنها. و آنها هر روز جلویش را گرفتند، ما ناچاریم که هر چه تحمیل بکنند قبول کنیم و از آنها، تا اینکه نان به ما بدهند. در صورتی که آنها به ما خیانت خواهند کرد. باید ما کاری بکنیم که در معاشمان احتیاج به کسی نداشته باشیم. و به این قدرت این کشاورزهاست. الآن وقت تخمکاری پاییزی است؛ کشاورزی پاییزی است؛ میگذرد وقت؛ الآن وقت این است که فعالیت بکنند، از آن طرف، دولت همراهی بکند و کمک بکند و رفع گرفتاریها را بکند. از آن طرف هم،
آنها مشغول فعالیت بشوند و کشاورزیشان را توسعه بدهند. خوب، شما دیدید در این سال گذشته که یک قدری توسعه دادند، خوب، خیلی فرق کرد با سالهای قبل. و من امیدوارم به اینکه این کشاورزها روز بروز رو به رشد بروند، به طوری که ما صادرکننده باشیم. مملکت ما یک مملکتی است که میتواند صادرکننده باشد. زمین دارد، آب دارد، همه چیز دارد؛ مخازن همه جور دارد. و ما میتوانیم که در این امور صادرکننده باشیم. و نباید دستمان دراز باشد پیش غیر که به ما گندم بدهید، به ما جو بدهید! در صورتی که مملکت ما باید صادر کند. باید همه دست به هم بدهند کمک بکنند. همین جهاد سازندگی یک کمک بزرگی است، که اینها در همه چیز کمک باید بشود، و همه قشرها باید کمک بکنند، تا این مملکت را نجات بدهند. یک مملکتی که بخواهید از خودتان باشد و دیگر نتوانند در آن دخالت کنند، اول باید آن چیزی که مربوط به ارزاق خودتان است، احتیاج از حیث رزق، ما به دیگران نداشته باشیم؛ نان ما را دیگران ندهند. آخر برای ما عیب است که ما بنشینیم و نانمان را دیگران بگویند که ما به شما میدهیم، یا ما به شما نمیدهیم. باید خودمان تهیه کنیم، و این به این است که کشاورزی را توسعه بدهیم. اگر قبلًا کم کاری میکردند، حالا زیادتر کار بکنند. اشخاص کمک کنند به آنها، و دولت کمک شایان به آنها بکند، و از همه اطراف کمک بشود، تا این کشاورزی بخوبی راه بیفتد. وقتی که راه افتاد، ما احتیاجمان را از غیر در جهت اقتصاد بریده بشود، آن وقت در همه کارها میتوانیم با آنها مقابله کنیم، الآن هم- الحمد للَّه- میتوانیم. در هر صورت، همه قشرها الآن موظفاند که کوشش کنند برای حفظ آرامش و فعالیت کنند، بیکار ننشینند، فعالیت بکنند، کار بکنند، تا اینکه بتوانند مملکت خودشان را نجات بدهند.
حرکت دانشگاهها در راستای استقلال کشور
و همین طور این دانشگاهها باید یک دانشگاههایی باشد که ما دیگر احتیاج به خارج پیدا نکنیم، که دستمان در آن وقتی که میخواهیم یک کسی را معالجه کنیم به دیگران دراز کنیم که بیایید بروید آنجا معالجهتان بکنند. باید دانشگاههای ما و همه قشرها کاری بکنند که لا اقل ما محتاج به غیر نباشیم. این طور نباشد که اگر یکی مریض میشود، بگویند اینجا نمیشود معالجهاش کرد. این طور نباشد که اگر یک گرفتاری بشود، بگوید که نه، نمیشود دیگر درستش کرد. خودمان روی پای خودمان بایستیم، شرق باید سر پای خودش بایستد. اگر شرق بخواهد باز وابستگی فکری داشته باشد به آنها و گمان کند که همه چیز از آنجا باید بیاید، باید تا آخر وابسته باشد.
فرهنگ اسلامی شرق، مترقیترین فرهنگ
شرق یک فرهنگ اسلامی دارد که بلندترین فرهنگ، مترقیترین فرهنگ است. با این فرهنگ اسلامی باید تمام احتیاجاتش را اصلاح کند، و دستش را پیش غرب دراز نکند، پیش این غرب و از غرب یک چیزی بخواهد، خودش باید درست بکند. سابق این طور بوده است که کتب طبی شرق در اروپا رفته است، و اروپا را طبیب کرده و آن طبیبهای بزرگ را درست کرده- کتب شرق بوده است؛ کتاب شیخ الرئیس «1» بوده، کتب رازی «2» بوده است؛ و اینها کار کردند- حالا چه شده است که ما حالا باید بعد از اینکه تمدن از شرق طرف غرب رفته، شرق تمدن را صادر کرده به غرب، حالا ما به واسطه یک کارهای ناشایستهای باید عقب افتاده باشیم و دستمان را طرف غرب دراز کنیم.
باید شرق سر جای خودش بایستد و خودش را بیابد. تبلیغات زیاد، اسباب این شده است که شرق خودش را گم کرده، ما خودمان را گم کردیم. هر چیز را صحبت میشود، میگوید باید شما ببینید. اسمائی که در اینجا متعارف بود، میگذاشتند، داروخانه باید اسمش اروپایی باشد؛ خیابان هم باید اسم یکی از اروپاییها یا امریکاییها تویش باشد. هر جا میرفتی باید این باشد. اجناس هم که درست میکردند، خود ایران جنس میبافت، بعد آن کنارش باید خط انگلیسی باشد، یا خط لاتین باشد، تا بگویند از انگلستان آمده است این! گم کردیم ما خودمان را. باید پیدا کنیم خودمان را، باید از همه این خیابانها، از همه این داروخانهها، از همه این موسسات، این اسماء نحسِ خارجیها زدوده بشود. چیزهایی که مربوط به رژیم خارج است، طاغوتی است، تمام اینها باید زدوده بشود. تا اینکه کم کم افکار متوجه خودمان بشود که ما خودمان دارا هستیم؛ و فرهنگ دارد شرق؛ فرهنگ غنی دارد. کسی که فرهنگ غنی دارد چرا برود سراغ دیگران و از دیگران بخواهد فرهنگ را بگیرد؟ و دیگران هم به ما فرهنگ نمیدهند. نافرهنگی میدهند! دیگران به ما نخواهند یک مطلبی که به درد ما بخورد به ما بدهند. آنها چیزهایی که به درد خودشان نمیخورد به ما میدهند. شواهد زیاد است در اینکه هر چه به درد خودشان نمیخورده است اینجا فرستادند، در صورتی که آن چیزها ممکن است تباه کند ما را.
خودشناسی شرق؛ راهی به سوی استقلال
باید اگر ما بخواهیم استقلال پیدا کنیم، آزادی پیدا کنیم، مملکت خودمان را خودمان اداره کنیم، باید خودمان را پیدا کنیم، گم کردیم ما خودمان را، باید پیدا بکنیم خودمان را، باید از این غربزدگی بیرون برویم. خیال نکنیم همه چیز آنجاست، و ما هیچ نداریم. خیر، ما همه چیز داریم و فرهنگمان فرهنگ غنی است، باید پیدایش کنیم این فرهنگ را. خوب، بالاخره هر کاری مبدئی لازم دارد، ابتدائی لازم دارد؛ الآن ابتدا این است که ما باید برویم دنبال اینکه همه چیز از خود ما باشد.
ان شاء الله خداوند همهتان را تایید کند؛ همیشه موفق کند و گرفتاریها را رفع بکند؛ و همه مسائل را به قدرت خودش حل بکند.