فیلم
 
کلیدواژه:

و یک نقشه دیگری که قبلًا هم کشیده بودند و در عرض همین هم بود و توسعه‌اش دادند- که ما همه اهل علم، الّا البته یک نادری، باورشان آمده بود که باید این جور باشد- و او اینکه معممین را از سیاست جدا کنند؛ مجالسی که تشکیل می‌شود و اهل علم در آنجا می‌خواهد صحبت بکند، نباید راجع به سیاست صحبت کند. آن قدر راجع به این معنا که «آخوند را به سیاست چه؟» ترویج کرده بودند که علما هم بسیاری از آنها باور کرده بودند و اگر یک کلمه‌ای گفته می‌شد، می‌گفت: این سیاست است، به ما ربطی ندارد. اگر یک ملّایی دخالت می‌کرد به یک امری که مربوط به جامعه بود، مربوط به گرفتاری مردم بود و می‌خواست یک وقت با دولتی- مثلًا- طرف بشود، سایر آقایان که باورشان آمده بود که نباید در سیاست دخالت کرد، او را به عنوان «آخوند سیاسی» از خودشان جدا می‌دانستند. وظیفه آخوند این بود که از منزل بیاید به مسجد و مسجد هم اگر می‌رود منبر، مساله بگوید و اخلاق بگوید، یک کلمه راجع به گرفتاریهای جامعه نباید بگوید؛ یعنی، خودشان این طور تربیت شده بودند و تبلیغات این طور در مغزهای آنها اثر کرده بود.

لینک مرتبط

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: