«امروز روزی نیست که در خانه نشست و دعا خواند؛ روز مبارزه است. روزی است که دشمن به دین حمله میکند و ما باید در مقابل بایستیم؛ و من تا آخرین قطره خونم میایستم؛ و شما هم باید به همه بگویید و در منابر به مردم برسانید که خطر، دین را تهدید میکند. اگر ما کاری به دولتیها نداشته باشیم، آنها کار دارند. چنانکه من در آخرین جلسه ملاقات دکتر صدر «2»، وزیر کشور، گفتم: «ما کاری به شما نداریم؛ مشروط بر آنکه شما هم کاری به دین ما نداشته باشید.» ولی نه؛ اینها کار دارند، منتها کم کم، امروز بهاییت را در ادارات راه میدهند، و با یهودیها ارتباط برقرار میکنند؛ و فردا میگویند اصلًا دین باید از قانون الغا شود.
خطر به قدری زیاد است که هر کس درک کند، نمیتواند راحت بنشیند؛ و علت اینکه اگر بعضی ساکت بودهاند، مطلب را نفهمیدند. چنانکه آقای حکیم «3» را نگذاشتند مطلب را درک کند، و ساکت بود.
دولت نمیخواهد روحانیت قدرت داشته باشد؛ و نمیخواهد در ایران باشد. و به همین دلیل بعد از مرگ آیت الله بروجردی متوجه آقای حکیم شدند. گرچه آقای حکیم را نمیخواستند؛ اما مایل بودند که مرجع تقلید، در نجف باشد که مزاحم کارشان نباشد؛ ولی نشد. از گرفتن من سودی نبردند؛ چنانکه آقای پاکروان «4» گفته بود: گرفتن خمینی اشتباه بود، ما میبایست ایادی او را قطع میکردیم؛ و الان ایادی مرا قطع میکنند. و دارند تخم نفاق و بدبینی بین همه میپاشند. باید امروز متحد بود و من تصمیمی گرفتهام و آن این است که شما علمای ایران در شب یکشنبه جلسه داشته باشید و دور هم جمع شوید. من این کار را از قم [شروع] کردهام و تشکیل جلسه دادهام و نوشتهام که تمام علمای ایران در این شب جلسه داشته باشند و به کربلا و نجف هم نوشتهام. تا وقتی که تمام ایران و خارج در یک شب علمای آن اجتماعی داشته باشند، اولًا خیلی زود تصمیم میگیرند و ثانیاً قدرت واحدی به وجود میآورند و دستگاه متوجه خواهد بود که همه به یکدیگر همبستگی دارند.»
قم
افشای سیاست دینزدایی رژیم شاه
روحانیون و طلاب تهران «1»
جلد ۱ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۳۴۶ تا صفحه ۳۴۷
«۱»- این بیانات را ساواک در گزارش بکلی محرمانه شماره ۷۶۷۰/ ۲۰ الف- مورخ ۱۴/ ۴/ ۴۳ خود آورده و چنین آغاز شده است:« برابر اطلاع ساعت ۱۸ روز یکشنبه ۷/ ۴/ ۴۳ آقایان شیخ اسد اللَّه کرمانشاهی، شیخ محمد علی انصاری اراکی و شیخ محمد ناصری از تهران به قم عزیمت نمودند. ساعت هفت روز ۸/ ۴/ ۴۳ با خمینی ملاقات کردند. سپس در ساعت هشت و نیم با شریعتمداری و در ساعت نُه و نیم با آقای نجفی مرعشی تماس گرفتند. خلاصه مذاکرات: در ساعت هفت صبح روز دوشنبه ۸/ ۴/ ۴۳ با خمینی در منزلش به طور خصوصی ملاقات نمودهاند. خمینی پس از استفسار از وضع تهران، شروع به صحبت کرد و خلاصه مطالبش این است: امروز روزی نیست ...».«۲»- پسر محسن صدر الاشراف، رئیس مجلس سنا( وزیر کشور در کابینههای حسنعلی منصور و امیر عباس هویدا).«۳»- آقای سید محسن حکیم( از مراجع تقلید در عراق).«۴»- حسن پاکروان( رئیس وقت سازمان اطلاعات و امنیت کشور). وی در دیداری با امام خمینی در زندان اعتراف کرده بود که دستگیری ایشان به هیچ وجه به نفع رژیم نبوده است.
امام خمینی (ره)؛ 08 تیر 1343