یادداشت
جانشین مطهری، در آشوب دانشگاه
در سالروز ارجاع دانشجویان به آیت‌الله خامنه‌ای از سوی امام

جانشین مطهری، در آشوب دانشگاه


فضای دانشگاه‌ها، به‌ویژه پایتخت، در روزهای ابتدایی انقلاب، کاملا سیاست‌زده بود. بحث‌های آموزشی و علمی، جذابیت و طرفدار چندانی نداشتند و برخی گروه های سیاسی و به‌ویژه مارکسیست‌ها که حالا با پیروزی انقلاب مجال فعالیت علنی پیدا کرده بودند از هر ابزاری برای ابراز وجود استفاده می‌کردند؛ سخنرانی، میتینگ و حتی اعتصاب و تحصن، کار رایج آن روزهای دانشگاه بود. حضور ضدانقلاب در کنار نیروهای انقلابی، دانشگاه را به کانون تداوم درگیری‌های پس از انقلاب تبدیل کرده بود. حضور آشکار ضدانقلاب به شکلی بود که در یک مورد، در بحبوحه بحران کردستان و خطر تجزیه‌طلبی، هواداران نیروهای معارض کرد، جلوی دانشکده فنی چادر حمایت های مالی و پشتیبانی سیاسی، از رهبرانشان و حزب دموکرات و کومله برپا می‎کردند.
در هنگامه این تحولات پرتنش دانشگاه بود که در بیست و سوم خرداد 58، جمعی از دانشجویان مسلمان و انقلابی، مسیر اقامتگاه امام در قم را در پیش می‌گیرند تا خط صحیح برای فعالیت دانشجویی خود را از صاحب آن بیت نورانی اتخاذ کنند. امام، با همان هیجان انقلابی خود آنها را به مقابله با جوسازی‌های ضدانقلاب در دانشگاه و اتخاذ مشی طلبکارانه علیه آن دعوت کرد: «آقا شما نشسته‌اید که چهار تا کمونیست بیایند در دانشگاه و قبضه کنند دانشگاه را؟! شما مگر کمتر از آنها هستید؟ عدد شما بیشتر از آنهاست؛ حجت شما بالاتر از آنهاست. شما این مسائل را که بگویید، خیانت اینها را می‌توانید واضح بکنید در آن مکان، در دانشگاه. خیانتشان را می‌توانید واضح بکنید که خودشان بگذارند بروند. بایستید، صحبت کنید. بگویید آقا، خوب بیایید یکی‌یکی بگویید ببینم شما چکاره هستید آمده‌اید توی دانشگاه دارید اخلال می‌کنید؟ می‌خواهید چه بکنید؟ می‌خواهید درس بگویید برایمان؟ شما کار خودتان را اول حساب بکنید که چکاره هستید توی این مملکت. شما از اهل این مملکت هستید، یا عمال غیر هستید خودتان را به ما می‌چسبانید؟ بایستید آقا بگویید.» «1»
اما این، همه راه حل و وصایای امام نبود. امام، جای خالی مهمی را در دانشگاه احساس می‌کردند که تنها می‌توانست با حضور یک روحانی انقلابی پر شود. جای خالی‌ای که به‌ویژه پس از اصابت تیر جهل فرقانیان بر ناصیه شیخ مرتضی مطهری، بیش از هر زمان دیگری احساس می‎شد. اما چه کسی می‌توانست‌ این جای خالی را، آن هم با وجود خاطره پرعظمت مطهری پر کند؟ امام در پاسخ به دانشجویان ادامه داد: «البته باید اشخاصی هم که گوینده هستند بیایند در دانشگاه و من پیشنهاد می‌کنم که آقای آقاسیدعلی‌آقا بیایند، خامنه‌ای. شما ممکن است که بروید پیش ایشان از قول من بگویید ایشان بیایند به جای آقای مطهری. بسیار خوب است ایشان، فهیم است؛ می‌تواند صحبت کند؛ می‌تواند حرف بزند.» «2»
سخنان امام دو پیام عمده داشت: اول، مقابله با جوسازی ضدانقلاب در دانشگاه‎. و دوم، ضرورت حضور یک روحانی توانا در این جو مسموم و سیاست‌زده برای تقویت جبهه انقلابیون و جایگزینی شهید مطهری. آقای حجت الاسلام سیدعلی خامنه‌ای، روحانی‌ای بود که به نظر امام می‌توانست نیاز دوم را در دانشگاه پاسخ بگوید. این پیشنهاد، به ویژه در شرایطی که هنوز بخش عمده‌ای از روحانیون آگاه و انقلابی همچنان در عرصه سیاسی کشور حضور داشتند و موج ترورها آغاز نشده بود، و مدعیان بسیار دیگری هم آماده بودند تا خود را برای چنین جایگاهی نامزد کنند، جالب توجه بود. حجت‌الاسلام خامنه‎‌ای اگرچه در سالهای پیش از انقلاب، اغلب وقت خود را با جوانان گذرانده بود «3» و در فضاهای دانشگاهی هم حضور داشت، اما هیچگاه تحصیلات دانشگاهی را تجربه نکرده بود و یک عنصر دانشگاهی به شمار نمی‌آمد. «4» با این حال از نظر امام او کسی بود که می‌توانست با فضای بسیار متفاوت دانشگاه، به عنوان یک سنگر تبلیغیِ متمایز از دیگر سنگرهای تبلیغی روحانیون مانند مساجد و تکایا هماهنگی پیدا کند، و نیازهای معرفتی قشری پرسشگر مانند دانشجویان را همانند مطهری پاسخ بگوید و افزون بر همه اینها، از عهده فضای ملتهب و پرآشوب سیاسی آن روزهای دانشگاه تهران بر بیاید.

 


خطی که امام ترسیم کرده بود، به‌سرعت از سوی دانشجویان دنبال شد. همزمان با شدت گرفتن فعالیت دانشجویان انقلابی در دانشگاه، حجت‌الاسلام خامنه‌ای هم حضور فعال خود در دانشگاه تهران را آغاز کرد. او که هنوز نه نه امام جمعه پایتخت بود و نه نماینده اهالی پایتخت در مجلس شورا، وقت خود را معطوف دانشگاه کرد. به این ترتیب بود که حضور دو ساله او در دانشگاه تهران که تا سال 60 و انتخاب به ریاست جمهوری اسلامی ایران ادامه یافت، آغاز شد: «آن سالهای اول و دوم انقلاب هم بنده هفته‌ای یک بار به دانشگاه تهران می‌آمدم و با دانشجوها دیدار و گفتگو می‌کردم. حضور در مسجد دانشگاه شاید به نظرم مستمراً بیش از یک سال طول کشید. میآمدیم دانشگاه تهران، آنجا در مسجد با دانشجوها صحبت میکردیم و به سوالات پاسخ میدادیم.» «5»
این جلسات که یک سوی آن، نماینده امام در دانشگاه، عضو شورای انقلاب و عضو شورای مرکزی حزب جمهوری بود و در سوی دیگرش انبوه دانشجویان انقلابی و ضدانقلاب قرار داشتند از صریح‌ترین، جدی‌ترین و بی‌نظیرترین جلسات سیاسی تاریخ دانشگاه پس از انقلاب است. آقای خامنه‌ای در کنار اقامه نماز در مسجد دانشگاه، خود را در برابر پرسش‌های ریز و درشت دانشجویان و پرسشگران قرار می‌داد. دوشنبه‌های دانشگاه با حضور آقای خامنه‌ای پرهیجان‌تر شده بود. اما این فعالیتها در همین حد خلاصه نمی‌شد. آقای خامنه‌ای، خود از نزدیک فضای خطرآلود پدیدآمده از سوی ضدانقلاب در دانشگاه را لمس و تجربه کرده بود: «حتّی روزی از روزها در همین دانشگاه تهران، دانشجویان عضو آن احزاب غیر قانونی، بنا داشتند که نیروهای انقلابی را در دانشگاه، تار و مار کنند. واقعاً در این دانشگاه تهران، وحشت، تمام فضا را گرفته بود! من اتّفاقاً پیش از ظهر آن روز، کاری داشتم، آن کار را انجام دادم و ظهر که شد، طرفِ دانشگاه آمدم. دو سه نفر از بچه‌های سپاه که به عنوان محافظ با من بودند گفتند: به دانشگاه نروید، امروز دانشگاه خطرناک است. گفتم؛ نه، اتّفاقاً امروز هم باید به دانشگاه برویم؛ وقتش امروز است. به دانشگاه تهران آمدم؛ هیچ کس نبود - در مسجد دانشگاه، شاید چهار پنج نفر بودند. دقیقاً یادم نیست چند نفر؛ تعداد خیلی کمی بودند - آنها هم به من گفتند که آقا، زودتر از این‌جا بروید، خطرناک است. اگر آن گروهها مرا میشناختند - از دور که می‌شناختند، میدانستند من فلانیم - واقعاً برای من خطرهای جدّی هم داشت. آنها ترسیدند و ما را از دانشگاه، بیرون بردند!» «6» آقای خامنه‌ای همچنین به یاد می‌آورد که: «آن‌کسی که محیطِ دانشگاه را ناامن میکرد، شلوغ میکرد، با ضرب و زور و اگر نشد با گلوله میخواست فکر خودش را به طرف مقابل تزریق بکند، گروهای اسلامی نبودند؛ یا گروه‌های مارکسیستی بودند، یا گروه مجاهدین خلق که نسخه‌ی بدل گروه‌های مارکسیستی بود؛ اسمشان اسلامی بود، باطنشان، تفکّرشان، ایدئولوژی‌شان، همه‌ی نوشته‌هایشان مارکسیستی محض بود.» «7»
با آغاز ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای، رابطه او با دانشگاه قطع نشد. اگرچه عنوان غیررسمی نماینده امام در دانشگاه، ذیل عنوان ریاست جمهوری و امامت جمعه تهران پنهان شده بود اما آقای رییس جمهور رابطه خود با دانشگاه را حفظ کرد. جلسات پرسش و پاسخ او با دانشجویان به دانشگاه‌های دیگر هم سرایت کرد تا در دوران رهبری که اغلب دانشگاه‌های مهم کشور شاهد حضور او و جلسات صمیمانه‌اش با دانشجویان بود: «من از دانشگاه جدا نشدم. بعد هم در دوران ریاست جمهوری، با آن همه گرفتاری که داشتم، گاهی به دانشگاه میآمدم. آن وقتها را ممکن است بعضی از شما یادتان باشد. به دانشگاه تهران و دانشگاههای دیگر، رفت و آمد میکردم؛ سخنرانی و پاسخ به سوالات داشتم.» «8»

۱- صحیفه نور، جلد ۸، ص ۱۳۴
۲- همان
۳- بیانات در جمع پرسنل سپاه پاسداران خراسان ۱۳۶۶/۵/۲۷
۴- بیانات در دیدار وزیر علوم و واساتید دانشگاه تهران ۱۳۸۸/۱۱/۱۳
۵- بیانات در دیدار وزیر علوم و واساتید دانشگاه تهران ۱۳۸۸/۱۱/۱۳
۶- بیانات در دیدار اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه تهران ۱۳۷۶/۱۱/۱۱
۷- دیدار جمعی از دانشجویان با رهبر انقلاب ۱۳۹۴/۴/۲۰
۸- بیانات در دیدار اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه تهران ۱۳۷۶/۱۱/۱۱



جانشین مطهری، در آشوب دانشگاه؛ 23 خرداد 1397

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: